چرا هیچ چیز غیر از مرگ و مالیات، قطعی نیست؟ (هنر شفاف اندیشیدن 31)

استدلال استقرایی
چرا هیچ چیز غیر از مرگ و مالیات، قطعی نیست؟
سرمایه گذاری، سهام الف را می خرد. قیمت سهام به سرعت بالا می رود. او در ابتدا محتاط است. سرمایه گذار حدس می زند "احتمالا باید یک حباب باشد." با ادامه رشد قیمت سهام، مخصوصا از زمان بالا رفتن قیمت، هراس او به هیجان تبدیل می شود؛ "این سهام احتمالا هیچ وقت پایین نمی آید." بعد از شش ماه، همه پس انداز زندگی اش را در آن سرمایه گذاری می کند و چشم هایش را روی یک ریسک عظیم می بندد. بعد ها، مرد بهای این سرمایه گذاری احمقانه را می پردازد. او در تله می افتد و در استدلال اسقرایی غرق می شود.
تفکر استقرایی لزوما جاده ای به سمت نابودی نیست، اما می تواند نتایج مخربی نیز داشته باشد. با این وجود، نمی توانیم با نبودن آن کنار بیاییم. اطمینان داریم وقتی سوار هواپیما می شویم، قوانین ایرودینامیک همچنان معتبرند. تصور می کنیم کسی در خیابان به صورت تصادفی کسی به ما حمله نمی کند. این ها نقاط اتکایی هستند که بدون آنها قادر به زندگی نیستیم. اما باید یادمان باشد که قطعیت ها موقتی اند، همان طور که بنجامین فرانکلین گفته "هیچ چیز قطعی نیست، مگر مرگ و مالیات."
استقرا ما را گمراه می کند و به نتیجه گیری هایی نظیر این می رساند: "بشر همواره جان سالم به در برده. پس ما هم قادر خواهیم بود با هر چالشی در آینده مقابله کنیم." در نگاه اول خوب به نظر می رسد، اما نکته حائز اهمیت این است که چنین اظهار نظری می تواند فقط از جانب بشری باشد که تا حالا جان سالم به در برده است. اگر گمان کنیم زنده ماندن تا امروز نشانه ای است بر جان سالم بردن در آینده، یک ایراد جدی در استدالل است. شاید هم جدی ترین ایراد.