چرا "نیروی متعادل کننده جهان" مزخرف است؟ (هنر شفاف اندیشیدن 29)

خطای قمارباز
چرا "نیروی متعادل کننده جهان" مزخرف است؟
در تابستان1913، اتفاق خارق العاده ای در مونت کارلو افتاد. مردم کنار یک میز رولت جمع شده بودند و آن چه را که به چشم می دیدند باور نمی کردند. توپ بیست بار متوالی روی خانه های سیاه متوقف شد. خیلی از بازیکنان از فرصت استفاده کردند و سریعا پول خود را روی قرمز شرط بستند، ولی توپ روی خانه سیاه از حرکت ایستاد. باز هم مردم بیشتری دور میز جمع شدند تا روی قرمز شرط ببندند. بالاخره این وضعیت باید تغییر می کرد! اما دوباره سیاه بود. دوباره و دوباره. تا چرخش بیست و هفتم طول کشید که بالاخره توپ روی قرمز ایستاد. بازیکنان چند میلیونی روی میز هزینه کرده بودند. بعد از چند بار چرخش، همه ورشکسته شده بودند.
یک سکه سه بار به هوا پرتاب می شود و هر سه بار شیر می آید. فرض کن یکی تو را مجبور کند هزاران دلار روی سکه بعدی شرط ببندی. روی شیر شرط می بندی یا خط؟ اگر مثل بیشتر مردم فکر می کنی، خط را انتخاب خواهی کرد، به رغم این که شیر هم همان اندازه محتمل است. خطای قمارباز باعث می شود فکر کنیم چیزی باید تغییر کند.
پس کمی دقیق تر به وقایع و غیر مستقل اطرافت نگاه کن. وقایعی که کاملا مستقل باشند. فقط در کازینو، جریان بلیط بخت آزمایی و نظریه ها وجود دارد. در دنیای واقعی، در بازار های اقتصادی و تجارت، در مورد آب و هوا و سلامتی، وقایع عموما با هم مرتبط اند یعنی آن چه تا کنون اتفاق افتاده بر چیز هایی که اتفاق خواهند افتاد اثر خواهند داشت.