میشد نرفت ...
۱٬۲۰۶ بازدیدچهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۱
۵ دیدگاه
میشد نرفت و به این قافله گره نخورد ... میشد همانجا میماند و دست بیعت دراز میکرد ... میتوانست پا در رکاب اسارت خلیفه بنهد ... میتوانست زیر سکه های زر آنها دل خود را آرام کند ... اما او فریاد تمام آزاده خواه های تاریخ است ... او رفت با مشتی از خانواده اش ... با تمام داشته هایش رفت با تمام چیزی که میتوانست ... رفت و در دریای عشق خود و خدای خود غرق شد ...