خانه ی اساطیری در حال بازسازی
بازگشت غول خفته سری سری آ

شاید این جمله از سیلویو برلوسکونی همان امید و انتظاری باشد که خیلیها با چشمانی اشکبار انتظارش راو میکشند. امیدی که این روزها با خریدهایی نسبتا با کیفیت تر در مقایسه با چندسال گذشته این امید را پررنگتر کرده، حتی فارغ از این حقیقت که این خریدها خیلی هم اصولی و کارشناسانه نیست. یک طرفدار به منطق و کارشناسی اهمیتی نمیده، یک عاشق میلانی فقط و فقط یک آرزو در افکارش می گنجد؛ آرزوی آقایی کردن در اروپا. این خریدها امید کافی را به میلانیها برگردانده و نوید بخش روزهای بهتری است تا جایی که هر طرفدار واقعی روسونری هر روز صبح در سایتهای مختلف با اشتیاقی وصف نشدنی که کم کم به سمت فراموشی میرفت اخبار مربوط به میلان را دنبال میکند. طرفدارانی که در سالیان اخیر چشمشان به تحقیر در مقابل تیمهایی چون ساسولو و ... عادت کرده، طرفدارانی که با شنیدن اسم بازیکنهای میلان امروز و مقایسه با گذشته خود یک بغض سنگین را فرو میبرند. بغضی که هرگز نباید اشک شود، میلانی ها به این بغض نیاز دارند. هم برای روز انتقام و هم اینکه کسی نباید اشک آنها را تماشا کند. آری این روزها با همهی پستی و بلندیهاش، روزهایی پر از امید برای طرفداران روسونری است. حتی اینکه میهایلویچ کم تجربه سرمربی جدید روسونری شده نمیتواند بارقه های امیدی که وارد قلب میلانیها شده را فروکش کند.
روسونری دوباره برمیگردد، تیمی میسازد شایسته احترام، تیمی که دوباره تن هر رقیبی را به لرزه بیندازد، تیمی به اسم آث میلان. تیمی بزرگ. بزرگ به اندازه ی سن سیروی قدیمی، بزرگ به اندازه 7 قهرمانی اروپا، بزرگ به اندازه مالدینی و بارزی، به اندازه 3تفنگدار هلندی. غول خفته برمیگردد تا احترامی بگذارد به تمام اساطیر بزرگ این باشگاه، اساطیری چون جیانی ریورا، کسی که با کمک نسل خود میلان را بسوی افسانه شدن هدایت کرد، به عنوان اولین میلانی برنده توپ طلا.
براستی چرا میلان؟ چرا همهی جامعه فوتبال برای این اسم احترام زیادی قائل میشوند؟ مگر میلان در فصول اخیر یک تیم میان جدولی و معمولی سری آ نبوده و نیست؟ علت این احترام چیست؟ و چه چیزی این اعتبار و شهرت رو برای این اسم به ارمغان آورده است؟
تاریخچه این باشگاه پر از فراز و نشیب و حوادث بوده، حوادثی که فارغ از تلخی و شیرینی به بزرگی یک اسم منجر شد «آث میلان» تاریخی که از همان روز شکلگیری آبستن اتفاقات زیادی بوده. شاید مهمترین اتفاق تاریخ این باشگاه اختلافات مدیران موسس در سال 1908 بود که منجر به تاسیس باشگاهی دیگر در شهر میلان و از دل آث میلان شد، و اینترمیلان تاسیس گشت. با کلی تفاوت ساختاری که زمینهساز دشمنیهای ریشهای شد. دشمنی که حتی هم اکنون هم از بین نرفته و نخواهد رفت. دشمنیها اوایل رنگ بوی نژادپرستی داشت اما به مرور این جنبه از بین رفت و تا حدودی روابط بهتر شد. البته فقط تا حدودی.
اینتریها با بهرهگیری از بازیکنان خارجی خیلی زود و تنها دو سال پس از تاسیس قهرمان ایتالیا شدند. اتفاقی که تا سالها برای همشهری متعصب و نژادپرست یعنی آث میلان رخ نداد. روسونری پس از قهرمانی در سال 1901 پنجاه سال برای قهرمانی بعدی خود انتظار کشید.
شاید آغاز افسانه شدن میلان را بتوان در اواخر دههی 50 و اوایل دههی 60 میلادی جستجو کرد. جایی که میلان برای اولین بار در سال 1958 به فینال جام باشگاههای اروپا رسید. 5 سال پس از این یکبار دیگر روسونری در قامت یک فینالیست ظاهر شد، اما اینبار لباس قهرمانی بر تن کرد و با هدایت روکو افسانهای و غلبه بر بنفیکا به اولین تیم ایتالیایی فاتح اروپا تبدیل شد.
عصر طلایی و درخشش آغاز شد. طی کمتر از بیست سال میلان به دهمین قهرمانی ایتالیا دست یافت و یک ستاره طلایی بر روی پیراهن قرمز و مشکیها نقش بست. همهی ماجرا اما شیرین نبود. شروع دهه ی 80 میلادی برای میلان به رنگ کابوس بود. باز شدن پرونده توتونرو و تبعات حاصل از آن میلان را به سری ب فرستاد. چشمان میلانیهای مغرور پر از اشک شد. دهه 80 برای میلان تلخ و شرمآور بود بطوریکه هر میلانی متعصبی با یادآوری آن سالها برافروخته و عصبانی خواهد شد.
شاید تنها اتفاق خوب این سالهای سیاه و شاید حتی بهترین دستاورد چوزپه فارینا بستن قرارداد با پائولو مالدینی بود. حتی مهمتر از بازگرداندن میلان به سری آ پس از سقوط مجدد آن. نوجوانی خوش سیما با قلبی مهربان و سراسر عشق به میلان. با انگیزهای وافر، تعصب مثال زدنی و به مانند هر ایتالیایی عاشق فوتبال به شدت احساسی. نوجوانی که گویا مهرهی خوش یمنی میلان بود و سعادت میلان با وی عجین شد. به طوریکه تمام سالهای حضور وی جزء بهترین دوره تاریخ روسونری بود. و با آویزان شدن کفشهایش ستاره بخت روسونری نیز خاموش شد. اما خوش یمنی وی زیاد شامل حال آتزوری نشد. مالدینی در قالب آتزوری یک ناکام واقعی بود. پسری که رکورد بازی ملی را جابجا کرد ( البته این رکورد بعدا بار دیگر جابجا شد) با یکی از طلاییترین نسلهای آتزوری هیچ جامی را بالای سر نبرد و همواره ضربات مرگبار پنالتی و گل طلایی حکم به مرگ آتزوری و مالدینی دادند. و مالدینی بارها درست در یک قدمی افتخار مغلوب شد و تنها یک دوره پس از خداحافظی تلخ وی از تیم ملی، آتزوری به همه چیز رسید، تا همه ی عاشقان مالدینی احساسی دوگانه را تجربه کنند « نشاط قهرمانی و اندوه نبودن پائولو مالدینی» و جمله معروف "افسوس که جام جهانی لیاقت حضور بر دستانت را نداشت" ورد زبان عشاق مالدینی شد. جملهای که فقط و فقط التیامی موقت و کم اثر برای زخمی عمیق و کشنده است. 31 می 2009 تاریخی آشنا برای تمام هواداران روسونری است. روز خداحافظی «ال کاپیتانو». روزی که مالدینی برای اولین بار اشک هزاران عاشق را جاری کرد. روزی که هواداران با چهرهای ملتمس و اشکبار خواهان بیدار شدن از کابوس بودند.
اشکی که بعد از رفتن مالدینی به عادت میلانیها تبدیل شد. تحقیر، تحقیر و تحقیر! تمام دستاورد میلان بعد از 31 می 2009 بود.
حال که سخن از اسطوره بزرگ آث میلان شد به پاس قدرشناسی نگاهی هم به بقیه اساطیر این باشگاه اسطورهپرور داشته باشیم، جایی که شاید بتوان از بهترین های آنها به لیست زیر اشاره کرد:
1- پائولو مالدینی: کاپیتان ابدی و ازلی روسونری. با 902 بار پوشیدن لباس روسونری رکوردار است. همچنین با 647 حضور در سری آ رکورددار این لیگ نیز میباشد. اولین حضور وی در 16سالگی در سن سیرو و مقابل اودینزه صورت گرفت. پائولو مالدینی استحقاق احترام تمام هواداران فوتبال را دارد؛ خواه میلانی باشند یا نباشند. کاپیتان ابدی فوتبال.
2- فرانکو بارسی: لقب کوچولوی قدرتمند برازندهی اوست. نام بارسی با فینال 94 و پنالتی از دست رفته عجین شده است و همواره اشکهای کاپیتان وقت روسونری بعد از آن فینال کابوس هواداران آتزوری بوده است. یکی از بزرگترین مدافعان تاریخ که به احترامش شماره 6 میلان بایگانی شد.
3- جیوانی ریورا (پسر طلایی): اولین میلانی برنده توپ طلا و گلزنترین هافبک تاریخ این باشگاه. از جیوانی ریورا به عنوان اولین شاهزاده میلانی نیز یاد میشود چرا که پایههای ستون امپراطوری میلان به دستان وی و نسل طلایی دهه 60 میلان گذاشته شد.
4- گانر نوردال: سوئدی افسانهای آقای گل تاریخ روسونری میباشد.
5- مارکو فان باستن (مارکو گُلو): به همراه 2 هم وطن خود فرانک ریکارد و رودگولیت لقب 3 تفنگدار به آنها تعلق گرفت و شاید بتوان گفت اولین مثلث هجومی دنیا RFG بوده است مثلثی به مراتب خطرناکتر از MSN و BBC . مارکو با این مثلث و سایر ستارههای بیشمار میلان طلایی و هدایت آریو ساکی یکی از بهترین تیمهای تاریخ را بجا گذاشت. مارکو فان باستن برای تمام جوانهای نسل قبل سرشار از خاطره و زیبایی است. و فقط یک جمله در مورد وی از چرچیل نقل و انتقالات: لحظهی خداحافظی وی از فوتبال گالیانی با تاسف تمام اعلام کرد فوتبال داوینچی خود را از دست داد.
6- چزاره مالدینی: موسس امپراطوری مالدینی در روسونری. به لطف وی میلان صاحب بزرگترین کاپیتان تاریخ شد. چزاره مالدینی: پائولو با همهی بچههایم فرق داشت، شیطنت فراوان وی مادرش را کلافه میکرد. فقط یک چیز پائولو را آرام میکرد: یکشنبه عصر و برنامهی فوتبال ایتالیا.
7- روکو: بیشک اسطورهی مربیگری روسونری کسی جز وی نیست. کسی که میلان را به غول دههی 60 میلادی تبدیل کرد و اولین قهرمانی اروپا را به همراه آورد. همچنین وی با 450بار نشستن برروی نیمکت روسونری از این حیث رکورددار محسوب میشود.
آری! علت این احترام همین است، احترامی که فقط به واسطهی جام و قهرمانی بدست نیامده است. میلان معرف یک تیپ خاص و کمیاب از تیمهاست. و این خاص بودن حتی بین بازیکنان بزرگ و اساطیر این باشگاه و حتی بین طرفدارانش بخوبی قابل مشاهده است. برای یک میلانی اصیل معیار کاپ و قهرمانی نیست. هواداران دوآتشه روسونری چیزی فراتر از قهرمانی را در زمین فوتبال دنبال میکنند، آنها در لابلای حواشی فوتبال در جستجوی آمال و آرزوها و آرمانهایشان هستند. علت احترام به روسونری همین فلسفه خاص و منحصر به فرد این باشگاه میباشد.
فلسفهای که فقط معدود باشگاههایی در جهان به آن تعلق دارند. فلسفهی عشق و آرمان. فوتبال بیشک مدیون این فلسفه و به تبع آن روسونری و همهی دنبال کنندگان این فلسفهی ناب بوده و هست. پس ما هم به احترام روسونری کلاه از سر برمیداریم و بازگشت مجدد و درخشش دوباره را برای این تیم بزرگ آرزو میکنیم.
اما علت ضعف میلان در عصر حاضر چیست؟ چه عاملی فینالیست 3 دوره در دهه اول قرن حاضر را به تیمی گوشه نشین و ضعیف در دهه دوم قرن 21 تبدیل کرده است؟
در این زمینه طی این سالها بسیار بحث و جدل شده است، و از زوایای مختلف این موضوع بررسی شده است. اما شاید بتوان بطور خلاصه علت این افت فاحش را در 4 عامل پیش رو بررسی کرد:
1- کالچوپولی و رسوایی مربوط به آن
2- بحران اقتصادی اروپا
3- ضعف مدیریت و عملکرد ضعیف و اسفبار در بازار نقل و انتقالات
4- عدم پشتوانه سازی صحیح
کالچوپولی
آشوب فوتبالی در پایان فصل 2006-2005 سری آ؛ این رسوایی عظیم درست قبل از آمادهسازی آتزوری برای جامجهانی آلمان رخ داد. جایی که آتزوری با تیمی قدرتمند در کنار فرانسه، آلمان میزبان و برزیل همیشه مدعی به عنوان شانسهای اصلی قهرمانی شناخته میشد. اما با ایجاد این حواشی و رسوایی که حتی اردوی تیم ملی را تحت تاثیر قرار داده بود، کمتر کسی امیدی به قهرمانی ایتالیا داشت. اما آتزوری در نهایت موفق به کسب چهارمین قهرمانی خود شد. این قهرمانی و قهرمانی فصل بعد میلان در رقابتهای اروپایی نوید به پایان آثار کالچوپولی میداد. اما موضوع جدیتر از این حرفها بود. کالچوپولی ننگی بزرگ و رسوایی عظیم بر دامان سری آ بود. کوچ ستارههای بزرگ، تضعیف تیمهای بزرگ این لیگ از جمله یوونتوس و میلان لطمهای غیرقابل جبران به تیمهای ایتالیا وارد کرد.
بحران اقتصادی اروپا
بی پولی و ورشکستگی شرکتهای اروپایی که حامیان مالی تیمها میباشند عاملی دیگر بر افت میلان و سایر تیمهای اروپا خصوصا تیمهای ایتالیایی بود. چرا که در پی بحران مالی منطقه یورو ایتالیا کشوری کاملا ورشکسته بود.
ضعف مدیریت
عملکرد بد و اسفبار میلان در بازار نقل و انتقالات و مدیریت ضعیف این تیم در این زمینه عاملی دیگر بر وضع کنونی میلان است. این عمل با خریدهای اشتباه و بعضا با قیمتهای گزاف و عدم نتیجه گرفتن این خریدها و نیز از طرفی با چوب حراج زدن بر داراییهای باشگاه که همان ستارگان تیم هستند، آن هم با قیمتهایی پایینتر از حد متعارف دست در دست هم داد تا به مرور میلان از سطح تیمهای اول اروپا و حتی ایتالیا خارج شود.
عدم پشتوانهسازی
پا به سن گذاشتن بازیکنان کلیدی و خداحافظی تدریجی آنان و عدم جایگزینی مناسب برای این بازیکنان نیز عاملی بسیار مهم در تضعیف روسونری و به نوعی زدن تیر خلاص بر پیکر این تیم بزرگ و دوستداشتنی بود.
حال تمامی طرفداران روسونری و حتی تمامی هواداران واقعی فوتبال به امید شکل گیری مجدد این امپراتوری دوستداشتنی هستند، نقطه روشن برای میلانیها این است که در تاریخ پر فراز و نشیب خود بارها تجربه شکلگیری آتش از خاکستر را داشتهاند. دو بار سقوط به سری ب در دهه 80 و شکست تلخ در شب کابوس وار استانبول نمونهای از این شکستهای بزرگ روسونری میباشد. که هر دو پایانی خوش و شیرین برای میلان همراه داشت. اولی که منجر به شکلگیری بهترین تیم تاریخ میلان گشت و دومی نیز فقطدو2 سال برای میلانیها انتظار به همراه داشت تا علاوه بر آقایی اروپا با لیورپول نیز تسویه حساب کنند. برای رسیدن به این روز علاوه بر تلاش مدیریتی و خریدهای مناسب و اصولی، استفاده از بازیکنانی با جنگندگی و جاهطلبی تمام نشدنی به حمایت همیشگی هواداران این تیم با ریشه نیز شدیدا احساس نیاز میشود.