برنامه تلخ فوتبال ما برای آینده؛ هیچ!
بیمهری مسئولان هم وطن به وطن؛ آقایان، از فوتبال افغانستان عقب نیفتیم!

طرفداری | گویا امکانات خودمان و ورزشگاهی که با پول مردم ایران ساخته شده است، برای استفاده تیم ملی و باشگاه های همین کشور محل اشکال جدی است و برای باشگاهی خارجی بلا اشکال؟! گویا تیم افغانستانی قصد افتخارآفرینی برای این مرز و بوم را دارد و تیم ملی ایران برای کشوری دیگر؟! هرچند این مساله با رایزنی ها و به سادگی قابل رفع و رجوع است ولی تا همین جا نیز مایه تاسف و زیر سوال بردن شخصیت تیم ملی ایران است که مشهد نیز جزیی از آن به شمار می آید.
سوای این موضوع تاسف انگیز، باید با تعجب به قهرمانی تیم ملی زیر ۱۷ ساله های افغانستان در رقابت های قهرمانی مرکز آسیا (کافا) و ناکامی تیم کشورمان در این مسابقات اشاره کرد؛ موضوعی که باز برای چندمین بار زنگ خطر را برای فوتبال ایران به عنوان قطب بزرگ سال های نه چندان دور آسیا، به صدا درآورد. پس از پیشرفت چشمگیر فوتبال کشورهایی چون ازبکستان، گویا این بار باید در رکود فوتبالمان، شاهد جهش کشوری جنگ زده، فاقد امنیت پایدار و درجه چندم به نام افغانستان باشیم و شاید این موضوع نیز در غفلت مدیران فوتبال ما، باعث حیرت و حسرت بیشتر فوتبالمان شود!
شاید اگر این اتفاق در تورنمنتی دوستانه رخ داده بود هضم آن با صغری و کبری چیدن های آتی مسئولان، راحت تر بود، لیکن در رقابتی رسمی و با حضور ۶ تیم آسیایی، تیم ملی افغانستان با شکست تمامی حریفانش و بدون گل خورده قهرمان شده است و تیم ملی ما چهارم! مضاف بر آن، افغانستانی ها در فینال ازبکستانی را شکست داده اند که اخیرا رشد فوتبالش توجه آسیا را جلب کرده و در همین رقابتها نیز تیم ایران را برد!
در این میان، سوالی همیشگی تکرار خواهد شد؛ مسئولان فوتبال ما چه می کنند؟ چه برنامه ای برای آینده داریم؟ و جوابی تلخ اما واقعی؛ هیچ...! به واقع و در عمل "هیچ" برآیند عملکرد و تفکرات مسئولان فوتبال ماست که اگر غیر از این بود حداقل به جای پیشرفت، تنزل نمی یافتیم تا شاهد ترقی کشورهایی پایین تر از خود باشیم. کنکاشی پیرامون تصمیم سازان فوتبالمان در عرصه های ملی و باشگاهی، عملکردشان و میزان تخصص و توانایی آنها بنماییم تا دریابیم؛ از ماست که بر ماست.
غیر از معدن استعدادهای پرشمار فوتبال کشورمان به کدامین فاکتور مثبت برای پیشرفت یا حداقل عقب نماندن دل خوش کنیم؛ به استادیوم های مورد نیاز اما نداشته مان یا ورزشگاه های درحال تخریب مان و یا همان معدود استادیوم های مناسبی که برای خودمان قدغن و برای استفاده تیمی از کشوری همسایه پیشکش است؟ به مدیرانی که غالبا به اشتباه وارد فوتبال شده اند و برای رخنه به این سکوی پرتاب و محل شهرت دست و پا می زنند یا مربیانی که از آموختن و به روز شدن گریزانند؟ به داورانی که تصمیماتشان، نشان از کمبود سواد و آگاهی کافی دارد یا امکانات مورد نیازی که برایش پول نداریم و در عوض برای ریختن به پای بازیکنان و افزایش سرسام آور قیمتشان، الی ماشاالله؟!
چه بسا این توفیق تیم ملی نوجوانان افغانستان، جرقه ای گذرا باشد اما درصدی هم احتمال دهیم که نشانی از برنامه ریزی هدفمندی باشد که جهش نیز درپی دارد و بیندیشیم برای روزی که شاید از فوتبال این کشور جنگ زده و ملتهب نیز عقب بیفتیم!