user content badge

نکات مهم و خلاصه‌ی درس 1 عربی پایه یازدهم

۹۱۶ بازدیدیکشنبه ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۷
۶ دیدگاه
نکات مهم و خلاصه‌ی درس 1 عربی پایه یازدهم
سوشیانت -
. .

در این مطلب درس اول کتاب عربی سال یازدهم رشته‌های تجربی-ریاضی (+چندین مطلب اضافی و مفید برای بهتر یاد گرفتن درس که در امتحان نهایی نیز مفید هستند)، را گردآوری کرده‌ایم.

دستور لغت (گرامر)

اسم فاعل

برای افعال ثلاثی مجرد: بر وزن «فاعِل» مثال: نَصَر ⬅ ناصِر

برای افعال ثلاثی مزید: از مضارع فعل استفاده کرده و به جای «ی»، «مُ» می‌گذاریم و علامت عین‌الفعل را کسره ( ِ ) می‌کنیم. مثال: یجلسُ ⬅ مُجلِس


اسم مفعول

برای افعال ثلاثی مجرد: بر وزن «مفعول» مثال: نَصَر ⬅ مَنصور

برای افعال ثلاثی مزید: از مضارع فعل استفاده کرده و به جای «ی»، «مُ» می‌گذاریم و علامت عین‌الفعل را فتحه ( َ ) می‌کنیم. مثال: یجلسُ ⬅ مُجلَس


اسم مبالغه: بر وزن «فَعّال» یا «فَعّالة» می‌آید و دلالت بر «بسیاری» صفت دارد؛ در ترجمه‌اش «بسیار» می‌آوریم. مثال: علامة: بسیار دانا - رزّاق: بسیار روزی‌دهنده


اسم تفضیل

اسم تفضیل: دلالت بر دارنده یک صفت به مقدار بیشتر نسبت به دیگری؛ معادل صفت «برتر» یا «برترین» در زبان فارسی است.

اسم تفضیل مذکر بر وزن «أَفعَل» ساخته می‌شود. مثال: أَصبَر،اَعلَم،أَکبَر؛اگر مقایسه میان دو مؤنث باشد، باز هم از این وزن استفاده می‌شود. مثال: فاطمة(مؤنث) أَعلَمُ مِن سعیدة(مؤنث).

اسم تفضیل مؤنث بر وزن «فُعلیٰ» ساخته می‌‌شود. مثال: عُظمیٰ، کبریٰ

  • البته باید توجه کرد که هر کلمه بر وزن «أَفعَل»، اسم تفضیل نیست.

کاربردهای وزن «أَفعَل»

  1. رنگ
  2. اسم تفضیل
  3. ماضی باب «افعال» ⬅ أَعلم
  4. عیب
  5. زیور و زینت
  6. مضارع  مُتَکَلِّم وَحدَه ⬅ أَعلمُ

اگر پس از صفت بر وزن «أَفعَل»، «مِن» بیاید، در ترجمه آن را به صورت «صفت برتر» ترجمه می‌کنیم. مثال: علی أَعلمُ مِن امیر: علی داناتر از امیر است.

اگر «أَفعَل» مضاف باشد - یعنی به اسم بعدی اضافه شود - در ترجمه آن را به صورت «صفت برترین ترجمه می‌کنیم. مثال: علی أَعلمُ التلامیذ: علی داناترین دانش‌آموز است.

جمع مکسر «أَفعَل» بر وزن «أَفاعل» می‌آید. ممکن است وزن «أَفاعِل»برای جمع بستن «أَفعَل» نباشد. أصابع ⬅ أِصبع - أَماکن ⬅ مَکان

 

خیر و شَر می‌توانند سه معنی متفاوت داشته باشند.

  1. خوب، بد
  2. خوبی، بدی
  3. بهتر، بدتر (به صورت اسم تفضیل: «مِن» یا مضاف)

اسم مکان

اسم مکان دلالت بر مکان دارد و بر سه وزن «مَفعَل»، «مَفعِل» و «مَفعَلَة» ساخته می‌شود. مثال: مَکتَب، مَجلِس، مَزرَعة

گاهی اسم مکان به شکل‌های زیر می‌آید:

  • «مَفال»: مَزار، مَطار
  • «مَفلّ»: مغرّ، مفرّ (قرارگاه)
  • «مفعیٰ»: مَرعیٰ (چراگاه)، مقهیٰ (قهوه‌خانه)، مأویٰ (پناهگاه)
  • کلماتی مانند «بَیت، مدینة، قریة، شارِع و زُقاق (کوچه)» معنای مکانی دارند امّا اسم مکان نیستند.

جمع مَفعَل، مفعِل و مَفعَلَة بر وزن «مَفاعِل» است؛ امّا هر اسمی که بر وزن «مَفاعِل است الزاماً اسم مکان نیست. مثال: مَحاسن (جمع حسن)، مَکارم (جمع مکرمة)


«أَخ» در حالت مثنی: أَخوانِ، أخَوَین

جمع مکسر «أَخ»: إِخوان، إِخون


برای تشخیص مذکر و مؤنث اسم‌هایی که جمع هستند، ملاک مفرد آنهاست.  مثال: قبائل ⬅ قبیلة، قضاة ⬅ قاضی


القاء ساکِنَین: در برخورد دو ساکن ....ساکن ساکن ... تلفظ غیرممکن می‌شود. برای رفع این مشکل به ساکن اول حرکت می‌دهیم. اگر فعل باشد حتماً «کسره» و در غیر این صورت «سماعی» است.


کاربرد قَد

در افعال ماضی: ماضی نقلی مثال: قد ذهب: رفته‌است

در افعال مضارع: گاهی مثال: قد یذهب: گاهی می‌رود

معنی واژگان

اِتَّقی: پروا کرد 

إِثم: گناه = ذَنب

استهزاء بِ: ریشخند کردن 

اِغتابَ: غیبت کرد

أَن یکُنَّ: که باشند

بَعض ... بَعض: یکدیگر

بئس: بد است

تابَ: توبه کرد.

تَجسَّسَ: جاسوسی کرد

تَسمیَة: نامیدن

تنابُز بالأَلقاب: به یکدیگر لقب‌های زشت دادن

تَوّاب: بسیار توبه‌پذیر

تواصُل: ارتباط

حَرَّمَ: حرام کرد

خفیّ: پنهان 

سَخِرَ مِن: مسخره کرد

لا یسخَر: نباید مسخره کند

عجب: خودپسندی

عَسیٰ: شاید

فُسوق: آلوده شدن به گناه

فَصح: رسوا کردن

قَد: گاهی، شاید

کبائر: گناهان بزرگ

کَرِهَ: ناپسند داشت

لَحم: گوشت

لَقَّب: لقب داد

لَمَز: عیب گرفت

مَیت: مرده؛ جمع: اموات، مَوتیٰ

 

دسته بندی
برچسب ها
مطالب مرتبط
مشاهده همه
موردی یافت نشد!
tarafdariتمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به طرفداری است. شما می توانید از سایت طرفداری در صورت پذیرش مرام‌نامه استفاده نمایید.
همراه با طرفداری
سرویس ها
تیم های داخلی
تیم های خارجی
رقابت ها
سایر