داستان علاقه ی قلبی من به مرد عنکبوتی (توبی مگوایر)

وقتی من بچه بودم فیلمای مرد عنکبوتی میومد
هر وقت تلویزیون پخشش میکرد میدیدم
سی دیشو داشتم
اسباب بازیشم میخریدم و...
کلا شخصیت و قیافه ی توبی مگوایر رو دوست داشتم ولی خب بیشتر علاقه ی من به مرد عنکبوتی در لباسش و قدرت هایی که داشت خلاصه شده بود اینکه از دیوار میرفت بالا تار افکنی میکرد و...
ولی جالبه که الان سالها گذشته ولی هنوز خیلی دوسش دارم اتفاقا الان بهتر فهمیدم چرا همیشه دوسش داشتم
حس نوستالژی عجیبی برام داره من الان که به این سنم رسیدم تمام مشکلاتی که پیتر داشت رو تقریبا تو زندگیم لمس کردم عینا انگار تمام مشکلاتی که اون داشت و زجر هایی که میکشید رو درک کردم اینکه مسخرش میکردن فکرای بزرگ و شخصیت پیچیده ای داشت در عین اینکه همیشه دست کم گرفته میشد نمیتونست ارتباط برقرار کنه حتی به دختری که دوسش داشت نمیتونس ابراز علاقه کنه تنها بود در حقش کم لطفی میشد قضاوت میشد همه چیز رو تو خودش میریخت و...
کلا من فهمیدم پیتر پارکر به اندازه مرد عنکبوتی و حتی بیشتر از اون دوست داشتنیه
الانم زیاد سراغ فیلم دیگه ای نمیرم چون حس میکنم در این صورت خیانت کردم