سوءتفاهم بزرگی بنام «مارکسیسم»

امروزه در دنیای متمدن و آزاد سندیکاها و صنوف کارگری بسیار قدرتمندن؛ سیاستهایی مثل مالیات، بیمه و خدمات عمومی کاملن به نفع طبقات متوسط و کارگره؛ 70% سهام ابرکمپانیهای چند ملیتی هم در اختیار این طبقه‌ست (جاهایی مثل ژاپن و کره جنوبی این میزان به 85 % رسیده) و در هر انتخابات آراء و مطالبات همین طبقه تعیین کننده برنده و حزب حاکمه، طبقه ای که به رغم بورژوا نبودن کنسرت و اپرا و موزه میره، کتاب میخونه، سفرو تفریحش برقراره و از آگاهی اجتماعی و سیاسی برخورداره....در نتیجه عمده پیش بینی های کارل مارکس کاملن محقق شده، همون انقلاب پرولتاریایی که از نظر مارکس چند پیش شرط داشت:

طبقه کارگر (طبق گفتمان قرن نوزدهم، وگرنه قرن بیست و یک طبقه متوسط شهرنشین جاشو گرفته) باید آگاه و مطلع باشه و برای همین انقلابو در انگلیس و فرانسه (جوامع صنعتی و پیشرفته اونزمان) جستجو میکرد...همچنین دموکراسی براش یه اصل بود و رسیدن به سوسیالیسم از طریق تکامل سرمایه داری؛ مشابه آنچه امروزه در جوامعی که از نعمت جمعیت کم برخوردارن (طبیعتن در قرن نوزده که هنوز نیروی انسانی برای صنعت لازم بود از مارکس انتظار نمیرفت که فاکتور مهم کاهش جمعیتو متوجه باشه) مثل اسکاندیناوی انباشت ثروت حاصل از سرمایه داری سرریز کرده و منجر به سوسیالیسم مترقی شده...

اگر ایده های مارکس در غرب ثمر داده پس آنچه در شوروی و بلوک شرق رخ داد چی بود؟!

طبیعتن تجربه کمونیسم در جوامع دهقانی و عقب مونده مثل روسیه و چین به وسیله حکومتهای صددرصد استبدادی هیچ کدوم از پیش شرطای مدنظر مارکسو نداشت، توضیحش اینه: کسی که ایده و طرحش در روسیه توسط لنین پیاده شد مارکس نبود بلکه شریک فکری خائن و دشمن قسم خورده مارکس بود: میخاییل باکونین آنارشیستی که انقلاب خشن و کینه طبقاتی رو بین لمپنا و دهقانا برای شورش کور تبلیغ میکرد و برای وطنش روسیه میپسندید!!

بعدها کمونیستا و بلشویکا همچون ورثه ای ناخلف، مارکس و مارکسیسمو مصادره و با بولدکردن قسمتهای ناکارآمد و بدردنخور افکارش (به ویژه از حیث اقتصادی) بدنام کردن، به نحوی که مارکس هنوز بابت طاعون قرن بیستم و استبدادهای مخوفی که هنوز جیره خوراش تمدن بشرو تهدید میکنن، داره فحش میخوره در حالیکه کمتر کسی اسم باکونینو شنیده!! غافل ازینکه خود مارکس اولین نفری بود که باکونینو بابت افکار انحرافی و خطرناکش تکفیر کرد؛

این یکی از بزرگترین سوء تفاهمات تاریخه....مصداق گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری!!