موجودات کریپی پاستا چه موجوداتی هستند؟توضیح کلی با مثال درباره این موجودات

سلام به همه کسانی که در حال بازدید از این پست ترسناک هستند.همونطور که میدونید من بیشتر پست های ترسناک میزنم و معمولا به ندرت پست ورزشی میزنم.پس با ما همراه باشید برای این پست ترسناک که درباره موجودات کریپی پاستا در این پست نوشتم.
توضیح کلی:«کریپی پاستا چیست؟کریپی پاستا ها موجوداتی هستند که تعدادی از افراد بر وجود آن ها باور ندارند و تعدادی بر وجود آنها باور دارند.یعنی موجوداتی مانند سایرن هد،اسلندر من،SCP ها و کلی موجودات دیگر.در این پست قرار است به سراغ 4 کریپی پاستا برویم و برای آن که هیجان شما حفظ شود اسم آنها را با توضیحات کامل و داستان در پایین ذکر میکنم.
1-یکی از خطرناک ترین موجودات کریپی پاستا؛SCP شماره 173
این SCP جزو خطرناک ترین موجودات جهان است که برخی بر این باور هستند که در دارک وب از این موجودات(تمام موجودات SCP)برای شکنجه قربانیان استفاده میشود.اما بحث ما درباره این SCP است که از نزدیک به نظر یک عروسک یا مجسمه جالب برای زیبایی مکانی است که در آن مکان گذاشته شده.
اما در واقع،این SCP بر خلاف تصور جزو خطرناک ترین SCP های جهان است!!!زیرا زمانی که شما به آن خیره شوید و پلک بزنید و یا سر خود را برگردانید،این SCP گردن شما را شکسته و شما را خفه میکند.بهترین راه فرار از این SCP این است که شما همانطور که به او نگاه میکنید به عقب راه بروید و هرگز ندوید و چشم از او بر ندارید زیرا وقتی که این موجود دویدن شما را ببیند سریعا خودش را به شما میرساند و شما را خفه میکند.به طور کلی هر SCP روشی خاص برای کشتن انسان ها دارد و این SCP گردن انسان را میشکند.اما درباره بحث دارک وب شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که این SCP را چگونه نگه داری میکنند.جواب آن اینجاست.کارکنان دارک وب برای نگهداری این SCP دو راه را انتخاب میکنند.۱_آوردن زندانی هایی که حکم اعدام آنها صادر شده(به عنوان مراقب SCP)۲_آوردن کسانی که با آنها مشکل شخصی دارند.تشکر از شما به خاطر خواندن تحقیقات درباره این SCP.
۲_اسلندرمن؛کریپی پاستای معروف و پر طرفدار و البته خطرناک!
اسلندرمن مردی با ظاهری بسیار بلند(حدود دو متر و به اعتقاد بعضی افراد دو و نیم متر)است که طرفداران بسیاری دارد.این مرد وقتی که افراد را میدزدد آنها را به مکان نامعلومی میبرد و آنها را میکشد.اکنون قرار است دو داستان درباره این مرد حاشیه ساز به شما بگوییم.
۱_دختر ۲۵ ساله ای که جان خود و دوست خودش را به خطر انداخت!
قرار است درباره دختری که از طرفداران اسلندر من بوده صحبت کنیم.این دختر شایعاتی مبنی بر اینکه در جنگلی که خانه او نزدیک آن جنگل است چندین بار اسلندر من دیده شده شنیده بود.سپس تصمیم گرفت که خود به آنجا برود(با دوست خود)و از اسلندر من استقبال کند.اما اتفاقی ناگوار برای این دختر افتاد که البته بهتر است بگوییم اتفاقی ناگوار تر برای دوست این دختر.زیرا دختر وقتی که ۱ ساعت از جستجوی او درباره اسلندر من میگذشت،ناگهان اسلندر من را میبیند و داد میزند و میگوید:«بیا!!!چندین بار این حرف را تکرار میکند و سپس اسلندرمن از وجود او و دوستش باخبر میشود و به سمت آن ها میدود و دوست آن دختر به دنبال راهی برای فرار بود و سپس اولین قدم را برداشت که زمین خورد و سپس اسلندرمن با ۱۶ ضربه چاقو که ۳ ضربه آن به صورت دوست آن دختر بوده دوست آن دختر را از پای در می آورد.سپس به سراغ خود دختر میرود و ۹ ضربه چاقو(به شکم و کمر دختر)میزند.اما دختر زنده میماند و پلیس او را پیدا میکند و در دادگاه از او سوال کردند که چرا اینکار را کردی؟و او در پاسخ گفت:«فقط برای آنکه خودم را به اسلندرمن ثابت کنم.سپس این دختر ۲۵ ساله،به ۲۸ سال زندان محکوم میشود و کل دوران جوانی خود را به خاطر یک اشتباه در زندان گذراند.
۲_داستان مردی که دیگر دختر ۷ ساله خود را ندید!
مردی میانسال که دختری ۷ ساله داشت درون خانه خود در حال استراحت بود که ناگهان از بیرون خانه صدایی شنید و سپس تصمیم گرفت به دنبال صدا برود.اما هیچ چیز در آنجا نبود و ناگهان دختر خود را چند متر دور تر در کنار مردی که روکشی سفید بر روی سر خود دارد میبیند و همانطور که مرد کله سفید در حال راه رفتن بود ناگهان در مِه گم شد.پس از آن،مرد به پلیس مراجعه کرد اما پلیس هیچ ردّی از دختر او پیدا نکرد و این پرونده باز ماند.
۳_جف قاتل؛یکی از خطرناک ترین کریپی پاستا های جهان!
جف قاتل یکی از خطرناک ترین کریپی پاستا های جهان است و قرار است داستان او را بببینیم.
داستان جف قاتل:«خانواده ی جف تازه به یک شهر جدید اسباب کشی کرده بودند روز اول مدرسه جف و لیو شروع شد جف در حال صبحانه خوردن بود که یکی از همسایه ها برای تولد پسرش دعوتشون کرد مادر جف:عزیزم تو و برادرت هفته ی دیگه به یک جشن تولد دعوت شدید. جف:اما مادر ما هنوز این همسایه هارو خوب نمیشناسیم چرا انقدر زود دعوتشون رو قبول کردی؟ مادر جف:غر غر نکن جف تو به یک تولد دعوت شدی و من به اون خانم گفتم که تو حتما میری حالا زود صبحانتو بخور تا به اتوبوس مدرسه دیر نرسین. بعد از صبحانه جف و برادر کوچکش لیو رفتند سمت ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس ماندند که ۴ نفر(هم سن خودشون بودند) با اسکیت بورد محاصرشون کردند اسم سر دستشون رندی بود رندی:به به همسایه ی جدید داریم. و بعد روی لیو و جف چاقو کشیدند.
سپس آنها کیف برادر جف(لیو)را گرفتند و اما جف به سمتشان حمله ور شد و آنها را کتک زد و دست و پا های بعضی از آن ها را شکست و سریع پس از گرفتن کیف برادرش راهی مدرسه شد.اما پس از بازگشت به خانه پلیس به دنبال جف آمد و برای دستگیری او تلاش کرد اما لیو خودش را انداخت جلو و به پلیس تحویل داد و گناه جف را گردن گرفت.سپس جف در حال رفتن به جشن تولد بود که رندی با او دعوا کرد و به قصد کشتن همدیگه را کتک میزدند که ناگهان رندی روی جف الکل ریخت و فندکش را روی جف انداخت و جف در حال سوختن بود و تنها صدا هایی که میشنید صدای جیغ پدر و مادرش بود.اما پس از آن جف به بیمارستان رفت و در نهایت برادرش از زندان آزاد شد اما وقتی که دکتر باند ها را باز کرد با صحنه ای وحشتناک رو به رو شد که جف به سمت آینه رفت و تصویر وحشتناک خودش را دید.لیو به جف گفت که این وضعیت خیلی بده من متاسفم جف.اما جف با خنده ای بلند گفت این وضعیت محشره!وقتی جف از بیمارستان مرخص شد مادر جف او را در حالی دید که گریه میکرد و از او پرسید چه شده؟جف به دستشویی رفته بود و در دستشویی در حالی که پلک های خود را سوزانده بود و میخندید گفت:«مامان!من نمیتونستم بخندم و اما الان دهن خودم رو با چاقو پاره کردم و خیلی بهتر شدم.جف گفت:«من بالاخره یک روزی میمیرم و چشمام بسته میشه برای همین پلکامو سوزوندم که دیگه چشمام بسته نشه.سپس جف به مادر و پدرش حمله کرد و انها را به قتل رسانده بود و همینطور لیو را هم به قتل رساند و به سمت جنگل فرار کرد.پس از آن دیگر کسی او را ندید.
عکس های جف قاتل?
تشکر از شما برای دیدن این پست❤️
کاری از حزب SENATORS