نقد و یادداشتی بر فیلم مرد فیل نما اثری از دیوید لینچ: پر ادعا ،خنثی و بی ارزش

مرد فیلنما که نه بخوانید فیلم مرد نما! یک نمایش شکست خورده بی ارزشه آنارشیستی با انسانانی (که ادعا میکند)ولی اندازه فیل و گاو هم شخصیت پردازی ندارن. گدای مظلومیت، دل سوزاندن و به رحم آمدن انسانی! قیافه کریح رو ببین کراهتش رو بنگر و رفتارهایی که باهاش میشود پس گریه کن و بسوز نه به آن گونه که توسط توسعه یا سرمایه گذاری احساسی (شخصیتی) شما را مورد ستایش قرار دهند ، معصومیت و از همه مهم تر درماندگی! با گذشته ای بی خاصیت سورئالیسمی ، بی سر و ته و در هاله ابهام که مهم نمیشود- ذره ای- و فراموش میشود. غیر تیپ اصلیمان فردریک، نسبت نداشته تو برای جان چیست؟ چرا باید تصمیم کمکت رو باور کنیم؟ اوایل در طول فیلم به اذن اسمی، سمر و شهره با جملاتی اجق وجغ (آیا من آدم خوبی هستم یا بد) و در اواخر قهرمان (آدم که نه)، دست دلباز ، پاک طینت و تکمیل کننده قصه کاملا بی پرداخت.

تنها نکته قابل تامل- بخوانید تحمل-بحث- دوربین فیلمساز که مانند گذشته رنج نمیدهد ،سورئال های بی موردش سوق نمیدهد که از حدقه چشم بیننده فرو بریزد! در آخر چقدر سهیفانه میچیند اجماع سلوک شان را- اشکوبه ها- ثروتمندان خوش کردار گل و بلبلی که - مانند حضور افتخاری حضرت والا مقام- ملکه ویکتوریا- قابل احترامن، یک لاقبا هایی(مانند صاحب کارناوال) دغدشان مهم نیست پس قابل احترام نیستن.من نمیگویم مرد فیلنما اسم یه فیلم نیست ولی نمیتونیم بگوییم اسم یه نوع بیماری(بیماری از نوع خود شیفتگی و ذهن فریبنده) هم نیست، هر زیبایی را چشمی برای دیدن است، هر حقیقتی را گوشی برای شنیدن و هر عشقی را قلبی برای جای گرفتن!