بهترین مثلث های هجومی تاریخ فوتبال‼️

بست ،چارلتون، لاو بابی چارلتون اولین نفر بود که درست پیش از تولد 19 سالگیاش در سال 1956 به این باشگاه آمد. نجات یافته آینده فاجعه هوایی مونیخ بازیکنی باهوش بود که با هر دو پا شوت میزد و هنرش در بیرون از محوطه جریمه، شوتهای از راه دورش بود. دنیس لاو صرفا به نشانهگذاری علاقه داشت: مهاجمی مرگبار که هر توپی در محوطه جریمه را به گل تبدیل میکرد و در اولین سال حضورش در اولدترافورد در فصل 63-1962 موفق شد 29 گل به ثمر برساند. و سپس نوبت به جورج بست رسید که فردگرایی جسورانهاش در سبک دریبلزنی مثل گردبادش مشخص بود. این پسر قدرتمند اهل بلفاست که در سن 17 سالگی به تیم اول رسیده بود، اولین بازیاش را در سپتامبر 1963 انجام داد. لاو و چارلتون پیش از آن قهرمانان اولدترافورد بودند و جورجیِ جوان و خجالتی انگیزه زیادی برای درخشش داشت. بست در حین انتخاب کردن ترکیب اصلی مورد علاقهاش در سال 2005 به فورفورتو گفت:” من محو حرکات لو بودم. عادت داشتم وقتی او را میدیدم که در راهرو پیش میآید، در یکی از اتاقهای کناری پنهان شوم.” او طبیعتا چارلتون را هم انتخاب کرد. این مثلث اولین بار در ژانویه 1964 برابر وست بروم در کنار هم بازی کردند و بست چنین اتفاقی را باور نمیکرد. هر سه گلزنی کردند تا نشان دهند که اتفاقی فوقالعاده در راه است. مثلث یونایتد متولد شده بوذ.
|
---|
مسی ، اتوئو ، آنری در حالی که مسی نقش جذاب شماره 9 کاذب را ایفا کرد و اتوئو و آنری در کنار هم در محوطه جریمه قرار داشتند تا مثلثی ترسناک را کامل کنند. آنها چهار گل به بایرن و شش گل به اتلتیکو زدند: هرکدام از این سه نفر حداقل یک گل در هر دو بازی به ثمر رساندند. آنری فصل اول نه چندان خوبش را با فصل دومی دیوانهوار جبران کرد؛ در حالی که شاگردان پپ در حال تاریخسازی بودند؛ اتوئو تعداد گلهایش در فصل قبل را دو برابر کرد و این اتفاق برای مسی که به سنی رسیده بود که در بین بازیکنان برتر جهان قرار بگیرد، هم رخ داد. این بازیکن تنها یک فصل قبلتر حتی نمیتوانست به صورت آنری پس از جدایی از آرسنال و حضورش در این تیم نگاه کند، چون محو دستاوردهای پیشین او در جمع توپچیها بود. اما آنری هرگز نتوانست درخششی مانند مسی در لیگ قهرمانان 2009 برابر منچستریونایتد را تجربه کند، در دیداری که بارسا با نمایشیی فوقالعاده توانست حریف لیگ برتری را از سر راه برداشته و در کسب جامهای قهرمانی هتتریک کند. پس از این که اتوئو موفق شد با حرکتی ویرانگر از سد نمانیا ویدیچ عبور کند تا گل اول بازی را در رم به ثمر برساند، این مهاجم 170 سانتیمتری از پشت ریو فردیناند فرار کرد تا گل تعیینکننده دوم تیمش را با ضربه سر وارد دروازه حریف کند. |
---|
پله، واوا، گارینشا واوا، گارینشا و پله 17 ساله همگی در ریتم سامبایی جای گرفتند که سلسائو برای نسلها آن را ادامه داد و با سیستم 4-2-4 افسانهای خود دست به ویرانی زدند. ماریو زاگالو تکمیلکننده خط هجومی روان این تیم بود و 12 سال بعد هدایت پله را در کسب سومین جام قهرمانی جهان در سال 1970 برعهده داشت. ساکت کردن افرادی که به تواناییهای آنها شک داشتند، خیلی طول نکشید. این مثلث نبوغ خود را به تصویر کشید- و نه فقط در دیدار فینال برابر سوئد که واوا و پله هرکدام دو گل زدند- تا اولین جام جهانی را به دست آورد. آنها به لطف گرد و خاک تک نفره گارینشا در چهار سال بعد بار دیگر این جام را از آن خود کردند. چهره سرزنده، چند نژادی و جسور فوتبال برزیل ظهور کرده بود. |
---|
رونالدو ، رونی ، توز
ژوزه مورینیو طرحی کاملا انگلیسی را کنار زد؛ او به اولین مربی لیگ برتر تبدیل شد که با سیستم 3-3-4 قهرمان شده است. آرسن ونگر در اروپا از تیری آنری به عنوان تک مهاجم نوک استفاده کرد. رافا بنیتس از استیون جرارد، ژابی آلونسو و محمد سیسوکو در خط میانی تیمش استفاده کرد. اعتراضاتی به گوش میرسید که سر الکس فرگوسن نمیتواند پا به پای آنها حرکت کند. با تکیه بر قدرت و خرد تاکتیکی کارلوس کیروش، فرگی تیمش را حول محور خط حملهای بیرحم و قدرتمند بازسازی کرد. کارلوس تبس از وستهام به این تیم پیوست، کریستیانو رونالدو در کنارهها درخشان ظاهر شد و وین رونی با ترکیب کمیاب سختکوشی و هنرمندی تمامی این تلاشها را به سرانجام رساند. در سیستم 2-4-4 نامتعادل، رونالدو در فصل 08-2007 موفق شد 42 گل در تمامی رقابتها به ثمر برساند، تبس 19 گل و رونی 18 گل وارد دروازه حریفان کردند. هر کدام از آنها در تصور ذهنی سرمربی تیم شکل گرفته بودند: مغرور، زیرک و پر شور در زمان نیاز. مورینیو شاید انقلابی در فوتبال انگلیس ایجاد کرده باشد اما این پسرها فوتبال انگلیس را تعریف کردند. |
---|
دی استفانو ، خنتو ، پوشکاش این مثلث زمینهساز قهرمانی رئال مادرید در جام باشگاههای اروپای 1959 شدند- لوییس کارنیگیا، مربی این تیم، به دلیل عدم استفاده از پوشکاش و علیرغم پیروزی 0-2 برابر رایم اخراج شد- پیش از آن که در سال 1960 با پیروزی قاطع 3-7 برابر اینتراخت فرانکفورت از این عنوان قهرمانی دفاع کنند. پوشکاش چهار گل زد و سه گل دیگر توسط دیاستفانو به ثمر رسید. الکس فرگوسن جوان مشتاقانه از روی سکوهای ورزشگاه همپدن پارک شاهد این بازی بود و بعدها گفت:” این بهترین تیمی بود که دیدهام.” هرچند همه پادشاهیها تا ابد دوام ندارد. این دارندگان پنج عنوان قهرمانی در نهایت یک سال بعد تاج قهرمانی را از دست دادند. دیاستفانو، خنتو و پوشکاش همگی در شکستهای فینال 1962 و 1964 در جام باشگاههای اروپا در ترکیب ثابت رئال حضور داشتند- پوشکاش در نیمه اول فینال 1962هتتریک کرد- اما دوران اوج این مثلث به پایان رسیده بود. دیاستفانو جایگاه خاصی در قلب و روح رئال دارد اما همتیمیهای او نیز به همان اندازه درخشان بودند. رئال در سال 1966 بار دیگر به فینال جام باشگاههای اروپا رسید و پنج گل پوشکاش نقش مهمی در این مسیر ایفا کرد. او که در آن زمان 39 سال داشت نتوانست جایی در ترکیب ثابت داشته باشد. با این حال، خنتو به عنوان کاپیتان توانست رئال را به پیروزی برابر پارتیزان برساند. او همچنان تنها بازیکنی است که شش قهرمانی در جام باشگاههای اروپا به دست آورده است.
|
---|
رونالدو نازاریو ، رونالدینیو ، ریوالدو
این سه R به مظهر ویژگیهای برزیلی تبدیل شدند. رونالدینیو، جوانترین بازیکن در بین این سه نفر، لذتی بیسابقه را با خود اضافه کرد و موهای بلندش در حین رقص با توپ به پرواز در میآمد. رونالدو پس از جام جهانی پرتنش 1998 فرانسه و مصدومیتهای متعددی که سرعت انفجاریاش را به استارتهای کوتاهتر در نزدیکی محوطه جریمه محدود کرده بود، نقش مهاجم نوک را برعهده داشت. این باعث شد که ریوالدو به شخصیت بزرگتر این مثلث تبدیل شود: جادوگری زیرک که میتوانست خلاقیت را با سیاهی ترکیب کند- موضوعی که با نقش بازی کردنش برابر ترکیه به اثبات رسید. کنارهها در اختیار وینگ-بکها قرار داشت- فراموش نکنید که این برزیل است- در حالی که خط میانی نقش مهمی در ضدحملات داشت. خط حمله سلسائو قادر بود عمقیترین خطوط دفاعی را با قدرت، سرعت و جذابیت بشکافد. آنها میتوانستند به شما جان ببخشند و یا جان شما را بگیرند. خاطرات درخشش آنها هنوز پس از گذشت دو دهه زنده است. خونسردی ریوالدو در به ثمر رساندن گل تمرینی درخشان برابر بلژیک یا گل تساوی بخش به دیوید سیمن در پایان نیمه اول برابر انگلیس در نهایت خونسردی هنوز در یادها هست. پاس هر دو گل از سوی رونالدینیو ارسال شد: پاس گل دوم روی درخشش دندان خرگوشی از دایره میانی زمین بود که تحت الشعاع ضربه آزاد زیبایی قرار گرفت که از روی سر سیمن وارد دروازه شد. سپس نوبت به رونالدو رسید که از هر کس دیگری پیش بود و هفتمین و هشتمین گلش را در فینال یوکوهاما به ثمر رساند تا با رکورد پله در جامهای جهانی برابر شود. نه فقط گلهای به ثمر رسیده، بلکه مجموع تمامی شرایط بود که باعث شد ارتباط این مثلث بسیار خاص باشد. آنها به اندازه سایر مهاجمان قبلی سلسائو و مطمئنا بیشتر از تمامی خطوط حمله بعدی این تیم سرگرمکننده بودند. جدای از این، آنها سه نفر از بااستعدادترین بازیکنان نسل خود- یا هر نسل دیگری- بودند. آنها در کنار هم جادویی را رقم میزدند که شاید دیگر توسط تیم ملی برزیل یا هر تیم دیگری تکرار نشود… |
---|
مسی ، سوارز ، نیمار یک حمله ی آتشین ؛ سه بازیکنی که سالها طول خواهد کشید که دوباره افرادی مانند آنها باهم بازی کنند . این سه شخص حریف را حتی اگر آهن باشد، می توانند در خود ذوب کنند؛بی شک آنها بهترین در این لیست هستند. این عملکرد آنها و افتخاراتشان آنها را برترین در این لیست می کند. چیزی در حدود 350 گل و 200 پاس گل بین این سه نفر باعث می شود بدون رقیب باشند. بین این سه یک هارمونی کامل وجود دارد . مسی تفکر سازنده، ویرانگر و گلزنی بی نظیر است.سوارز ماشین گلزنی و پاس گل و نیمار با حرکات و دریبل های گیج کننده اش ضلع سوم را کامل می کند |
---|
رونالدو ، بیل ، بنزما گرت بیل در واقع یک فصل پیش از پیوستن لوییس سوارز به بارسا در سال 2014، به رئال مادرید پیوست اما آن همراهی خاص در پایتخت اسپانیا شکل نگرفته بود. بیبیسی خط حملهای اتفاقی بود که پس از جذب جذابترین مهاجمی که رئال مشابه آن را نداشت، شکل گرفت. در نتیجه رونالدو و بیل در طول پنج سال حضورشان در کنار هم همیشه با تردیدهایی درباره روابطشان روبرو بودند؛ فوتبال لیکز حتی ثابت کرد که رئال مادرید قیمت رکوردشکن واقعی بیل را پنهان کرده تا جایگاه کریستیانو را به خطر نیندازد. رابطه این دو نفر حتی در زمین هم بسیار سرد به نظر میرسید. انگار رونالدو و بیل نبردی را آغاز کرده بودند تا هرکدام زودتر کار دیگری را به پایان برساند و 73 گل برای رئال مادرید در فصل 14-2013 حاصل درخشش فردی این دو نفر بود- به استارت باورنکردنی بیل در فینال کوپا دلری برای عبور از مارک بارترا و به ثمر رساندن گل قهرمانی یا ضربه آزاد تمرین شده رونالدو از زیر خط دفاعی بایرن مونیخ در جریان پیروزی نابودکننده 0-4 نگاه کنید. آنها با هم کار نمیکردند اما باعث درخشش باورنکردنی دیگری شدند. بین آنها کریم بنزما قرار داشت که با خوشحالی از در مرکز توجه نبودن استقبال میکرد. هر سه این بازیکنان در طول این چهار فینال گلزنی کردند. آنها شاید تفاوتهای خودشان را داشته باشند اما هرکدام یک ویژگی مشترک داشتند: عطش گلزنی بیشتر از رقیبان… و کسب جام قهرمانی. |
---|
?❤️ تشکر از توجه شما ?❤️
پست رو ازجایی دیدم و متن همون هارو نوشتم و کپی نیست! و زحمت کشیده شده(: