⭐️ مرور تاریخچه ی طرفداری (قسمت چهارم) ⭐️

برنامه master history به صورت بیطرفانه به بررسی تاریخ طرفداری میپردازه. تاریخ نگاری برنامه مون به این صورت هست که از همه ی کاربرانی که در اون واقعه ی تاریخی حضور داشتن و اکنون هم در دسترس هستن، سوال میشه و جواب هاشون اینجا پست میشه. البته کلمات رکیک و توهینی اگر باشه سانسور میشه.
در واقع هر کس از دید خودش تاریخ اون واقعه رو تعریف میکنه و برنامه ی ما قضاوتی راجب درست یا غلط بودن جواب ها نداره. جذابیت برنامه به همین هست که دیدگاه های متفاوت روبروی همدیگه قرار بگیرن و مانع از دید یک جانبه به تاریخ بشن.
این قسمت : تاریخچه حزب دکتران |
---|
برای بررسی تاریخچه ی دکتران با دکتر محمد ، دکتر هادی ، حاج ممد ناکام ، دکتر بوندس سابق ، دکتر اسمیت سابق و دکتر شرلوک سابق مصاحبه شده است.
البته دکتر محمد از انجام مصاحبه خودداری کرد.
خب بریم سراغ سوالات :
سوال اول : حزب دکتران در چه تاریخی، چرا و چگونه تاسیس شد؟
حاج ممد ناکام :
حزب اوایل خرداد یا اواخر اردیبهشت تاسیس شد دقیق یادم نمیاد هدف حزب هم بیشتر برای سرگرمی و خنده و تفریح تو سایت بود حزب بهانه ای بود برای دور هم بودن دوستان کنار یکدیگر و دکتر واتسون حزب دکتریون رو به این بهانه تاسیس کرد |
دکتر هادی بارسا_تاجی :
بهار امسال تشکیل شد بوسیله دکتر واتسون تاسیس شد |
دکتر بوندس سابق :
یادمه اواسط اردیبهشت بود که دکتر واتسون و شایان مارکو تصمیم داشتن یک حزب تاسیس کنن. شایان دوست داشت اسم حزب رو بزاره مارکویون که به نام خودش ثبت بشه ولی اسم زشتی بود پس در نهایت حزب دکتریون رو دکتر واتسون تاسیس کرد و شایان هم شد دکتر مارکو. بعد دو نفری ریختن توی دیتابیس شروع کردن به یارگیری. به دو تا از اکانت های منم پیشنهاد دادن Dr بزار توی اسمت. گفتم حزب یعنی چی؟ گفتن یه گروهه زدیم برا دورهمی و مسخره بازی و تفریح. منم دو تا مولتیم dr گذاشتم تو اسمشون ولی چند روز بعد برداشتم. روز اول خیلی عضو گرفتن شاید نزدیک 40 نفر پسوند DR گذاشتن رو اسمشون، کاربرای معروف هم بین شون بود. ولی ثباتی نداشت حزب شون، خیلی ها بعد 1 روز عضویت خارج شدن. حاج ممد ناکام هم یادمه جدا شد رفت حزب حاجیون رو زد برای خودش. بعد کم کم کاربرای جدید و بی تجربه ولی با ثبات تر وارد حزب شون شد. دکتر فالوور و چگوارا و اسمیت و گلادیاتور و هیزل گریس و هادی تاجی و سید اهل قلم و دکتر محمد هم اضافه شد و رفقاش مثل امیر عقاب و ممد رسول آبادی رو هم برد اونجا. حاج ممد ناکام هم حزب خودشو منحل کرد و برگشت به دکتریون که بعد از اون شروع کردن به کری خوانی و شوخی و دیس کردن مقامیون. دکترمحمد و رفقاش امیرعقاب و یونس u7u7 و... با مقامیون درگیری و خصومت شخصی داشتن. یادمه ما میرفتیم تماشا میکردیم :))) دکتر محمد که وارد حزب شد با خودش دعواها رو هم آورد. دکترا و مقاما قبلش با هم کل کل و شوخی داشتن ولی از اینجا به بعد درگیری جدی شد. حرفایی که میزنم چیزایی هست که دیدم، چون تقریبا روزی 12 ساعت آنلاین بودم. ایام ترس از کرونا بود و سر همون 2_3 ساعت کار روزانه ام هم نمیرفتم و کف دیتابیس بیکار و علاف بودم. واتسون و مارکو رو هم خیلی دوست داشتم. زیر استاهاشون پلاس بودم همیشه. |
سوال دوم : خودت در چه تاریخی، چرا و چگونه به حزب دکتران پیوستی؟
دکتر اسمیت سابق :
کاربر لیگای بهار بود فکر کنم که خوردم به یه کاربری به اسم دکتر سینا مادریدی بعدش چند نفر دیگه با پیشوند دکتر هم اومدن زیر اون پست ازش حمایت سر سخت کردن. من همونجا با دکترا آشنا شدم و توی همون مسابقه با سینا و واتسون دوست شدم. فردای مسابقه، دکتر واتسون که من به شخصه خیلی جذب رفتار خوبش شده بودم توی خصوصی یه پیامی با متن "دکتر اسمیت چطور است?" برای من فرستاد. یادمه که توی همون استای خصوصی حدود 20-30 تا پیام رد و بدل کردیم. منم قبول کردم بالاخره و فردا عضو دکتریون شدم. |
حاج ممد ناکام :
من اوایل با حزب دکتریون دشمنی داشتم من و واتسون چند ماه قبل از حزب زدن با هم دوست بودیم من حزب حاجیون رو تاسیس کردم واتسون هم حزب دکتریون رو و با هم دشمنی داشتیم البته این دشمنی هم برای خنده بود و دعوا جدی نبود و دعوا فقط برای خنده بود حاجیون اون موقع محبوب نبود ولی معروف بود اعضای چندان زیادی هم نداشت واتسون اومد خصوصی گفت حزب دکتریون فقط تورو کم داره بیا تو دکتریون منم حاجیون رو نابود کردم و بعد از چند روز به دکتریون پیوستم |
دکتر هادی_بارسا تاجی :
خودم اوایل تاسیس دیدم که بیشتر خوبا تو حزبن و کلن حزب و اهدافش خوب بود عضو شدم و بعد ی مدتی عضو شورای حزب شدم که شش نفربودیم اولش |
دکتر شرلوک سابق :
یک هفته از ورود من به سایت میگذشت که یه پست توی ستون کاربران دیدم که بیانیه حزب دکتران بود. رفتم تو و خب خوشم اومد کلا از فلسفه حزب در طرفداری ، تصمیم گرفتم عضوش بشم. پیام دادم به دکتر بوندس سابق، مستر بوندس حاضر و گفت که باید با دکتر محمد صحبت کنم و منم صحبت کردم و با تایید ایشون وارد شدم. |
دکتر بوندس سابق :
دقیقا در شروع دعوای جدی دکترا و مقاما من وارد حزب دکتریون شدم. تقریبا همزمان با شهاب انتوانف و سهند چلسی و روزبه منچستری و... قصدم این بود که با مولتی 1 هفته برم توی دکتریون و بعدش خدافظی کنم و برگردم توی اک های خودم. شاید خنده دار باشه ولی علت ورود من به دکتریون برگزاری مسابقات داستان نویسی بود تا خودمو قهرمان کنم. بوندس(مهربد) مسابقات داستان نویسی برگزار کرده بود و خیلی ها شرکت کرده بودن . منم با اکانت حرومزاده بوندس شرکت کردم و 5 تا داستان نوشتم . قهرمانی صددرصد در دست خودم بود ولی بوندس داستان های همه رو منتشر کرد به غیر از داستان های من. گفت داستان های تو باعث دعوا و جنجال میشه. داستان هام شامل توهین به حضرت موسوی و مقام آگاه و داریوش تاج پرست و ... بود. حزب دکتریون هم یه سری افراد تازه وارد بودن که اصلا تو باغ نبودن و محل مناسبی برای برگزاری مسابقات جنجالی بود. گفتم هر داستان توهینی بزارم این تازه واردا حمایت میکنن و نه نمیگن. به واتسون گفتم مقام آگاه در یکی از خطبه هاش به بنادسه توهین کرده و منم به تلافی در ستون کاربران پست های توهین امیز به مقامیون گذاشتم و اونا گزارش زدن مسدود شدم. حالا اومدم در قالب دکتریون انتقام بگیرم. واتسون از اینکه همون اول چند تا از مولتی هامو بهش گفتم به من اعتماد کرد و روی من حساب کرد. |
سوال سوم : در طول حضورت در دکتران، چه اتفاقات مهمی افتاد؟ و خودت چه خدماتی انجام دادی؟
دکتر بوندس سابق :
اینو اگه بخوام بگم خیلی طولانی میشه. همون روزای اول حضورم دیدم مقام آگاه و کامران امباپه رفتن زیر استای دکتر محمد و دارن فحش میدن و تهدید میکنن. واتسون هم داره عذرخواهی میکنه. کامران شماره گذاشته بود تهدید میکرد و هیچ حمایت حزبی از دکترمحمد وجود نداشت. رفتم پیش هژبری گفتم این لات و لوتا رو جمع کن وگرنه شکایت میکنم هژبری هم زد کامران امباپه رو تعلیق کرد. فکر کنم کامران به هژبری تعهد داد دیگه تهدید نکنه و آزاد شد و خودشو از دعواهای حزبی کشید کنار . تصمیم گرفتم بیشتر توی دکتریون بمونم و نحوه صحیح گزارش زدن و هماهنگ بودن و چریک بازی رو بهشون آموزش بدم تا بتونن یکم حداقل مقام آگاه رو اذیت کنن. هدفم کلا عوض شد، مسابقه داستان نویسی رو بیخیال شدم و گفتم واتسون بر گردن ما حق داره بزار یکم کمک شون کنم و وقتی یاد گرفتن خارج میشم. خب وقتی یکی میاد رکیک ترین فحش ها رو بهت میده و مسخره ات میکنه یا باید تو هم جوابشو بدی، یا بیخیال بشی و انقدر علیه اش استا نزاری، یا هم گزارشش بزنی تعلیق شه. ولی هیچ کدومش انجام نمیشد چون واتسون و محمد و اکثر دکترا بی تجربه بودن. پس غیر دکترا رو بلاک آنبلاک کردم و اکانتمو کردم محل گردهمایی و هماهنگی دکترا. استا میزاشتم شامل سخنرانی های کوبنده و روحیه بخش و ... و اکانت دکتر بوندس حالتی مثل انجمن مسترز امروزی شده بود. چند روز بعد متحد شدیم و همه با هم شروع کردیم به ترول کردن مقام آگاه و همه مون استا و پست زدیم و خندیدیم به آگاه و سعی کردیم آگاهو ترول کنیم. مقام آگاه انقدر عصبانی شد که پشت سر هم فحش ناموسی بار واتسون میکرد. بچه ها هم گزارش زدن و تعلیق دائم شد. تا اینجا دستاوردی بزرگ بود. ولی مقام آگاه به واسطه ی نفوذی که داشت همه ی دکترانی که استا زده بودن بر ضدش رو تعلیق 1 ماهه کرد. 17 تا دکتر تعلیق شدن و واتسون هم تعلیق دائم شد. باور نکردنی بود. از دکتریون فقط یه امیرعقاب و دکتر بردیا و دکتر اسمیت سالم مونده بودن که امیر عقاب و بردیا هم استا زدن از حزب خارج شدن. دکتریون فقط 1 عضو داشت اونم اسمیت بود که اصلا در جریان نبود. یه مولتی آوردم توی دکتریون و اسمشو گذاشتم دکتر تبلیغاتی. با همون زیر هر استایی که مقامیون رو پیج هژبری و ناظر و ... زده بودن تا ما رو تخریب و تعلیق کنن رفتم اعتراض و چونه زدن. کلی پست گذاشتم با تیتر بی عدالتی و هی پاک میکردم دوباره پست جدید. اون روز پرکار ترین روز من در تاریخ حضورم در طرفداری بود یه تنه جواب همه مقامیونی که رو پیج هژبری و ناظر علیه ما توطئه میکردن رو میدادم و دفاع میکردم. انقدر چونه زدم تا بالاخره ناظرو مجاب کردم که تعلیق ها ناعادلانه بوده. روز بعد ناظر استا گذاشت گفت همه 17 تا دکتر و مقام آگاه بخشیده شدن و فردا آزاد میشن. همه آزاد شدن و همه چیز به حالت اول برگشت. دکتر واتسون فشار زیادی روش بود و کنترلی روی اعضا نداشت. مثلا همون روز که از مقام آگاه کلی فحش ناموسی خورد داشت به آگاه توضیح میداد که طالب صلح هست و اون استاها رو هم بقیه زدن و نمیتونه جلوی بقیه رو بگیره. بنابراین تصمیم گرفت از ریاست حزب کناره گیری کنه تا دوباره فحش ناموس نخوره. دکتر واتسون پیشنهاد داد بعد از خودش حزب به صورت شورایی اداره بشه. پیشنهاد خوبی بود ولی شایان مارکو که خودشو یه جورایی موسس حزب میدونست، ادعای ریاست حزب کرده بود. من شدیدا مخالف بودم و با دکتر محمد صحبت کردم که اگه قرار به ریاستی باشه اون باید رئیس بشه. چون شایان 14 سالش بود و رئیس شدنش آبروریزی بود. همون روز توی اکانت من جلسه ای برای انتخاب رئیس تشکیل شد که اعضا انقدر مسخره بازی در آوردن که جلسه به هم خورد. مثلا روزبه یانیس میومد جوک میگفت اصلا اعضا توی باغ نبودن. تصمیم گرفتیم بین اعضایی که جدی هستن یک اتاق فکر یا همون شورا تشکیل بدیم. شایان مارکو اکانت اضافی داشت و کردش شورا. من و دکتر محمد و مارکو و حاج ممد و شهاب و فالوور و هادی و سهند و اسمیت و امیراس اچ عضو اون شورا شدیم. دکتر محمد و شایان مارکو هم کاندید ریاست شدن به پیشنهاد بقیه وبا رای اعضا، دکتر محمد به عنوان رئیس جدید انتخاب شد. شایان مارکو هم قهر کرد و از حزب جدا شد. هادی تاجی اینبار اکانت خالی داشت و شورای جدید رو زد . امیر عقاب هم دوباره برگشت به حزب و به شورا اضافه شد و با مقام آگاه قرار دعوا گذاشت توی ایستگاه مترو فردوسی ولی نرفت و این قضیه سوژه شد. بعد درگیری دوم با مقامیون اتفاق افتاد. یهو دیدیم 4 تا دکتر به بهانه های الکی تعلیق شدن. منم برای تلافی با چند تا از اکانت هام به صفحه ی همه مقامیون دسترسی داشتم. هر استایی برای تمسخر ما گذاشته بودن رو گزارش زدیم. 12 تا اکانت از مقاما تعلیق شدن. کریزی مقام رو یادمه توی هر اکانتی میرفت گزارشش میزدم. بعد از اون اسمشو گذاشت مقام معلق : ) تبلیغات علیه دکتریون شروع شد؛ به ما میگفتن آنتن و کمپین آنفالو کردن و منزوی کردن دکتریون راه انداختن. توی کانال به حاج حسین فیرپلی که سردسته کمپین بود حمله کردیم اونم اومد تهدید به شکایت کرد، واتسون هم زد کانال تلگرام حزبو پاک کرد. خبر برانکو و دکتریون توی ستون اخبار کار شد. رفتیم پیج هژبری اعتراض کردیم ولی شهروز حدادیان من و واتسون رو زد تعلیق دائم کرد به جرم چقلی برای هژبری : ) که البته هژبری بعد چند روز آزادمون کرد. دکترمحمد هم بعدا زیر استای سهند سر همین قضیه بی عدالتی به شهروز حدادیان تیکه انداخت و از آیپی بن شد. تقریبا یه قیامی راه انداختیم و استای حمایت از دکترمحمد رو پیج هژبری نزدیک 150 تا لایک خورد و دکتر محمد آزاد شد. بعد از این قضایا هژبری میخواست حزب ها رو کلا منحل کنه. ما هم بیشتر به تولید محتوا رو آوردیم تا محبوبیت مونو افزایش بدیم دکترشو و کاربرلیگا و ... تا نظر هژبری و کاربران بیطرف رو عوض کنیم. اکانت شورایی هادی هم لو رفته بود. اینبار سهند شورای جدید رو زد. البته یه گپ سه نفره هم توی تلگرام بود که منو اضافه کردن که اون بیشتر حالت گپ داشت. مقامیون دیگه با ما کاری نداشتن. کسی اعصاب تعلیق شدن و دعوای حزبی نداشت. فقط خود مقام آگاه بود که میومد تیکه مینداخت مخصوصا به اسمیت و مایل به ادامه ی درگیری بود. عماد(دکتر باواریا ناس) خوب و سوزاننده جواب مقام آگاه رو میداد. همین باعث شد بیاریمش توی شورای حزب. صداش هم خوب بود که گزینه مناسبی برای دیس کردن مقاما بود. همونجا من یادمه این تصمیمو گرفتم که بعدا با بچه ها صحبت کنم تا عماد رو به جای دکترمحمد رئیس کنن. البته اونموقع نمیدونستم عماد آدم تنبل و گشاد و گنداخلاقی هست. بعدا لو رفت که امیرعقاب مولتی نایب رئیس صنف هالیوودی هاست. سر قرار فردوسی هم که نرفته بود. من اشتباها فکر کردم امیرعقاب مولتی مقام آگاهه و عمدا داره این سوتی ها رو میده. قرار میزاره نمیره. عمدا از ارسلان رکب میخوره. اصلا یه وضعی... اشتباه میکردم البته امیرعقاب رو از شورا انداختم بیرون. دکترمحمد هم از رئیس بازی من عصبانی شد و شورا رو تعطیل کرد و کلا انتقال داد به تلگرام. منم اون اکانت رو کردم انجمن محتواسازان حزب دکتران و قرار شد محلی برای هماهنگی تولید محتوای دکتران باشه. توی شورای تلگرام هم دکترمحمد و عماد باواریا دعواشون شد. عماد میخواست دکترتالک (مصاحبه صوتی) راه بندازه و یه سری امکانات لازم داشت. دکترمحمد مخالف بود و عماد رو از شورا انداخت بیرون. علت رو پرسیدم گفت علاوه بر امکانپذیر نبودن برنامه مصاحبه اش، بد حرف میزنه و بی احترامی میکنه. اینبار میخواستیم جای عماد رو با دکترشرلوک پر کنیم چون شرلوک(نیگان فعلی) هم خیلی خوب تیکه مینداخت به مقام و میگفت صدای خوبی هم داره. اما من تقریبا ناامید شده بودم از آینده ی حزب دکتران. اون برنامه هایی که داشتم برای گسترش حزب با وجود رئیس اصلا قابل اجرا نبود. دو تا صنعتگر هم آورده بودن توی شورای دکتران که این دیگه قابل تحمل نبود. دیگه اصلا در بحث ها شرکت نمیکردم. با واتسون صحبت کردم تا طرح شورای بدون رئیس که موقع کناره گیریش از ریاست مطرح کرده بود رو دوباره مطرح کنه تا بلکه بتونیم رئیس رو برکنار کنیم و حزب بدون رئیس اداره بشه. واتسون موافق بود ولی با دکترمحمد رودربایستی داشت و گفت من دخالت نمیکنم. همون شب دیدیم همه دارن رتبه بندی اعضای ارشد رو استا میکنن. اونایی که به دکترمحمد وفادار بودن در رتبه های بالا و اونایی که ناراضی بودن در رتبه های پایین. به دکترمحمد گفتم رتبه منو با سهند عوض کن ولی نکرد و سهند عصبانی شد و از حزب خارج شد. به منم گفت بیا بیرون تا خودمون حزب بزنیم. گفتم بزار مخ اسمیت رو هم بزنم چون رتبه اش پایین بوده قطعا ناراضیه از این وضع. و اسمیت هم دلش با ما بود فقط شرط گذاشت که فردا یه استا میزنم اگر دکترمحمد بابت دیکتاتوری هاش عذرخواهی کرد میمونم و عماد رو هم برمیگردونم. ولی اگر پررو بازی درآورد منم همراه تو خارج میشم. فردا استا رو گذاشت زیرش دعوا شد و من به دکترمحمد فحش دادم و اخراج شدم. تمام |
دکتر شرلوک سابق :
اول حضورم تو دکتران مواجه شدم با مقام آگاه و یه درگیری داشتم که تیکه انداخت جوابش رو گرفت و استارت من بود تو دکتران. انگار بعدش هم مقام تعلیق شد چون اون عمرا پا پس بکشه. بعد از اون دیگه حاشیه و اتفاق خیلی شاخی نداشت سایت و به طبع اون حزب هم آروم بود. یدفعه دکتر واتسون خدافظی کرد و بعدش هم جدایی عماد باواریا و اسمیت و بوندس که من اون موقع میگم چون شناخت زیادی نداشتم کلا خنثی بودم نسبت به این اتفاقات. (تیر 99) |
دکتر اسمیت سابق :
ابتدای دکتران: . |
با تشکر از مستر بوندس بابت عکس ها