شخصیت استیفن فیلم جانگوی رها شده بهترین بازی ساموئل جکسون

داشتم فیلم جانگو رو میدیدم شخصیت استیفن با بازی ساموئل جکسون چقدر فوق العاده از کار دراومده بود یکی از بهترن شخصیت های که تا به حال دیده بودم .
استیفن یه سیاه پوست یه برده هست تمام طول عمرش رو تو کندی لند به ارباب کالوین کندی ( با بازی لئوناردو دی کاپریو ) خدمت کرده بعد از سال ها خدمت حالا اون دست راست اربابش و مورد اعتمادش هست استفن مثل بقیه توی مزرعه کار نمیکنه اون به بقیه برده ها دستور میده کارها رو رتق و فتق میکنه و مزرعه رو میگردونه و در صورت نیاز برده های فراری و کم کار رو به شلاق میبنده خلاصه کارهای ریز و درشت مزرعه و به اصلاح کثافت کاری ها رو انجام میده تا اربابش در کمال اسودگی به عیاشی و خوش گذرانیش بپردازه . جهان استیفن در همین مزرعه خلاصه میشه برای اون درست و نادرست و حق و ناحق مفاهیم متفاوتی دارن درست کاریه که به نفع اربابه اگه ارباب دستور بده استیفن یه شبه همه برده ها رو سلاخی میکنه با وجود اینکه خودش بردگی و شکنجه رو تجربه کرده ولی هیچ سمپاتی نسبت به سایر برده ها نداره استیفن میدونه که هیچ وقت قرار نیست صاحب مزرعه بشه یا جای ارباب رو بگیره اون همیشه تو سری خوری اربابشو برده باقی میمونه اون شرافتش و انسانیتش رو به غذا ها و جای خواب بهتر و کار کمتر فروخته .
ما استیفن رو در 3 حالت مختلف در فیلم میبینیم رفتارش با سایر برده ها و سیاه ها اینجا استیفن ظالم و شروره و هر کاری برای حفظ قدرت خودش و اربابش انجام میده ، در مواجهه با میهمانان اربابش اینجا یک جور ملیجک رو میبینیم که به هر جوک احمقانه ای که اربابش میسازه شدیدا میخنده ! و سوم وقتی که با اربابش پشت درهای بسته خلوت میکنه اینجا با یک روباه مکار و پیر طرفیم که به اربابش در مورد شرایط مشاوره میده . ولی کدوم چهره واقعی استیفنه ؟ شاید بشه گفت همه و هیچ ! استیفن احمق نیست اون باهوشه ، منافع خودش رو بر منافع هم رنگانش ترجیح میده خوش خدمتی و پاچه خواری و هر کاری لازم باشه انجام میده تا در یک پله بالاتر از بقیه برده ها بردگی کنه ولی دنیای اون انقدر محدوده که نمیتونه فراتر از بردگی رو ببینه .جایی از فیلم وقتی ارباب میمیره گریه و فریاد استیفن رو ما کاملا باور میکنیم چون میدونیم اون ریا کار نیست اون یه شخصیت که تا به درجعه ای از خود فروختی رسیده که برای مرگ اربابش اشک میریزه.
یکی از بهترین سکانس های فیلم جایی که جانگو برای اولین بار سوار بر اسب به عنوان یک مرده ازاد وارد کندی لند میشه ، یک سیاه پوست ازاد و با قدرت در تضاد با همه ی قوانین دنیای محدود استیفن هست نگاه کینه توزانه ساموئل جکسون جیمی فاکس به واقعا یک اسکار میرزد !
بیشتر فیلمهایی که در مورد برده داری میبینیم اربابان رو در قالب هیولاها و برده ها رو در قالب قربانیان بی قدرت نشون میدن . شاید این تصویر سازی برای مخاطب عام بسیار قابل حضم و راحت باشه ولی به دور از واقعیت هست امریکاییها حتی یک اصلاح برای این سیاه های خودفروخته که برای خوش خدمتی به ارباب سفید هر کاری انجام میدهند ساخته بودند : عمو تم . عمو تم های همیشه در دنیای واقعی بودن و هستن و خواهند بود اونها چرخ دنده های سیستم های فاسد و شیطانی هستن که برای قدرت منافع شخصی و رضایت اربابانشون از هیچ کاری فرو گذار نیستند عمو تم ها معمولا یک پله بالاتر بردگی میکنند زنجیر اسارت اونجا به دست و پاهایشان نیست بلکه به ذهنشان زده شده برای همین تا لحظه مرگ برده باقی میمونند . کاراکتر استیفن داستان جانگو یکی از بهترین نمونه های عمو تم بود که در سینما دیدم خیلی وقت بود که از هیچ کاراکتری اینقدر متنفر نشده بودم در کنار پالپ فیکشن قطعا بهترین بازی ساموئل جکسون بود نظر شما چه ؟
دختر مهتاب