روزگار قدیم؛ مستندی در نکوهش امضاکنندگان نامه تهدیدآمیزی که حضور زنان در زورخانه را منافی عفت و جوانمردی دانستند

حکایت زروخانه و سنت جوانمردی و ناجوانمردی
همجنس بازی میلی بود که در اواخر قاجاریه در زورخانه و میان ورزشکاران متداول شده بود و نه تنها آنحا که میان طبقات دیگر؛ تا آنجا که مردانِ ِ زندار ، یکی دو خوب رو وخواب رو برای خویش داشتند. این وضعیت از دوره مظفرالدین شاه بیشتر شد. تا آنجا که داشتن غلامبچه موجب فخر بود!
از پهلوانان مشهور و خوشنام آسیدحسن رزاز و پهلوان یزدی و ارباب محمد صادق بلور فروش بودند که هریک افتخاری برای مملکت کسب کرده بودند. مثلا ارباب محمد صادق بلور فروش پشت پهلوان روسی را به خاک رسانده بود و این امر موجب شادی مردم و چندین شبانه روز جشن و پایکوبی شده بود.
از پهلوانان بدنام هم زورخانه کم نداشت. از جمله پهلوانی خراسانی که سرین نوچه ها را با مهری به نام خود داغ میکرد{تادیگر مشتریان بدانند که این جنس صاحب دارد!!} و با نوچهها به لواط برمیخاست. رفتار او و چندین فرد دیگر که حتی درون خودِ زورخانه این کارها را میکردند باعث بیآبرویی این ورزش شد به گونه ای که زورخانه از جوانمردان و پاکان روزگار تهی گشت و جای آنها را مزلفان و هوسبازان گرفتند و زورخانه جایی شده بود همچون میخانه که اگر روی و نخوری مست محسوب شوی...(برگرفته از خاطرات و نوشته های جعفرخان شهری)
پ.ن: عکس تزیینی است.
این سطور نوشته شد تا گفته شود که حرمت زورخانه به حضور مذکران نبوده و نیست و نخواهد بود بلکه آنچه هست پاکی و تقوا وجوانمردی است که زن و مرد نمیشناسد.