آیا میلان تبدیل به سوپرمارکت میشود؟ مشکل مالدینی با رانگینک چیست؟

زوج مالدینی و بوبان بهترین عملکرد مدیریتی 8 سال اخیر میلان رو داشتن. کمترین نخاله رو در 8 سال گذشته داریم، بیشترین ستاره رو طی 8 سال گذشته داریم و جالب اینکه باوجود اینهمه پیشرفت فنی، کمترین دستمزد رو هم طی 8 سال گذشته پرداخت میکنیم که همگی نشون از نبوغ این زوجه. فراموش نکنیم که این عملکرد خوبشون باوجود فشارها و کارشکنی های متعدد از طرف الیوت و گازیدیس بوده وگرنه اگه اختیار تام داشتن و چند توافق مهمشون با دستور از بالا وتو نمیشد، عملکرد خیلی بهتری میداشتن
رانگنیک از نظر مدیریتی یک نابغه در دنیاست و خیلی بهش اطمینان دارم. اما از نظر مربیگری از اونجایی که یک مربی بدون افتخار محسوب میشه و سابقه ی مربیگری در ایتالیا رو نداره به نظرم گزینه ی چندان مطمئنی نیست. و نهایتا باید بگم همونقدر که از مدیر شدن رانگنیک خوشحالم، 2 برابرش از رفتن مالدینی و بوبان ناراحتم و اگه منجر به نیومدن مودریچ و تیاگو سیلوا بشه (که مالدینی و بوبان باهاشون توافق کرده بودن) و باعث جدایی زلاتان بشه، ناراحتیم چند برابر میشه
اما چرا مالدینی انقدر با رانگنیک مشکل داره؟ آیا قراره گازیدیس میلان رو به سوپر مارکت تبدیل کنه؟ نه اینجوری هم نیست. تیم جدیدی که قراره بیاد به شدت کاربلده. من رانگنیک و تیمشو بهترین استعدادیاب های دنیا میدونم. باوجود تنفر شدیدم از الیوت و گازیدیس باید بگم که نه رانگنیک و نه گازیدیس و نه الیوت علاقه ای به سوپرمارکت شدن میلان هم ندارن. من مطمئنم استعدادهای خیلی خوبی برای میلان خریده میشن که قصدی هم برای پرورش و فروششون وجود نداره
مسئله چیز دیگه س. مسئله تفاوت فاحش تفکرات مالدینی و بوبان با تفکرات گازیدیس و رانگنیکه. در 2 مسئله این دو گروه شدیدا باهم اختلاف دارن:
1. یک سری بازیکن ها به عنوان سرمایه ی باشگاه حساب میشن از جمله تئو و بن ناصر و رومانیولی و از همه مهمتر دوناروما. این دسته بازیکنا از نظر مالدینی و بوبان جزو هویت میلان هستن و هویت یک مسئله ی غیر قابل بحث برای این دوتاس و بنابراین، این دسته بازیکنا از نظر مالدینی و بوبان کاملا غیرقابل فروش هستن. این تفکریه که تمام باشگاه های بزرگ از جمله رئال و بارسا و بایرن و منچستر هم دارن. اما برای رانگنیک و گازیدیس هویت باشگاه مفهومی نداره و اصلا اهمیتی نداره که دوناروما فروخته بشه و به جاش دروازه بان دیگه ای بیاد. در این زمینه من به طور 100 درصد موافق مالدینی و بوبان هستم و با تفکر رانگنیک و گازیدیس مخالفم
2. مالدینی و بوبان معتقدن که جوانسازی تیم مفیده اما وجود چند لیدر باکیفیت و عاشق تیم (زلاتان - مودریچ - تیاگو سیلوا) در کنار جوانان بسیار ضروریه و فقط وجود اینهاست که باعث میشه اون جوون باپتانسیل، رشد کنه و به نهایت پتانسیل خودش برسه. ولی رانگنیک و گازیدیس چون تا به حال توی باشگاه بزرگی فعالیت نکرده ن به اهمیت این موضوع چندان واقف نیستن و فکر میکنن جوون مستعد تحت هر شرایطی رشد میکنه و نیازی به بازیکن مسن و باتجربه در کنار خودش نداره. به نظر من تفکر گازیدیس و رانگنیک در تیمهایی مثل لایپزیش و رم و آتالانتا که هیچوقت باشگاه بزرگی نبوده ن و فشار روانی شدیدی روشون نیست خیلی خوب جواب میده. اما میلان هرچقدم از نظر فنی ضعیف تر از لایپزیش و رم و آتالانتا باشه، باشگاه بزرگی به حساب میاد و فشار روانیش چندین برابر اون باشگاهاس. همین اشتباه رو زوج فاسوبلی مرتکب شدن و گازیدیس و رانگنیک باید از اونا درس بگیرن. به اعتقاد من اونا استعدادهای بسیار خوبی رو خریدن ولی به خاطر عدم قرار دادن بازیکنای لیدری مثل زلاتان و مودریچ و تیاگو سیلوا در کنار جوون های خریده شده، هیچکدومشون به نهایت پتانسیلشون نرسیدن که هیچ، بلکه تحت فشار روانی شدید حاکم بر باشگاه نابود شدن.
در نهایت در مبهم ترین و پر بیم و امید ترین لحظات قرن 21 میلان قرار داریم و به جز آرزوی موفقیت برای تیم محبوبمون کاری نمیتونیم بکنیم
نوشته شده توسط: عرفان سیدی