نگاهی به بزرگترین نقطه عطف تاریخ پرسپولیس
یادداشت؛ به مناسبت سربلندی هواداران پرسپولیس در آزمون تلخ نایب قهرمانی؛ آمیختهای از اشک و لبخند

اختصاصی طرفداری- بارها از هواداران قدیمی پرسپولیس شنیدهاید، از پرسپولیس دهه شصت که در همان 15 دقیقه ابتدایی بازی نسخه حریف را میپیچید و لابد باقی مانده بازی چیزی جز تمرین با حریفی که ترس در استخوانش رخنه کرده، نبود. اما حالا که قریب به 40 سال میگذرد، نسل جدید سرخها هم حرف زیادی برای گفتن دارند. انچنان که یک گوشه لم بدهند، چشمهایشان را ببندند و از تیمی بگویند که تازیانه خورد اما فریاد نکشید، فلج شد اما گوشهگیر نماند، به قعر جدول رسید اما دریغ از یک لحظه رویش را از صدر برنگرداند.
از دست دادن قهرمانی در روز آخر آن هم با تفاضل گل، از آن جنس کابوسهایی است که هزاران رویای شیرین هم نمیتواند تبعات تلخ آن را جبران کند. اما حکایت برای هواداران پرسپولیس فرق دارد. وقتی که با بغض و اشک تشویق کردند، ایسلندی زدند و زیر بالهای برانکو را گرفتند. شاید برانکو معمار پرسپولیس مدرن باشد اما سنگ بنای آن هوادارانی بودند که با بغض فروخفتهشان حتی بعد از سوت پایان بازی بیخیال تیم مرد کروات نبودند. هواداران پرسپولیس را از برانکو بگیرید، چیزی نمیماند جز یک پیر مرد کروات که چند هفته بیشتر در عربستان بها نمیگیرد. اما پرسپولیس برای او فرق داشت با یارانی که صبر کردند تا اشک بازیکنان را، نگاههای پر از حسرت محمود خوردبین را، حسرت چندین سالهشان را ببینند. نه برای این که داغ دلشان بیشتر شود، آنها میخواستند آینده را بسازند و برایش باید چند قاب از سختیهایی که بر آنها گذشت را ثبت میکردند. این شیرینترین پارادوکس پرسپولیس در تاریخ بود؛ آمیختهای از اشک و تشویق، ناامیدی و امید، شکست خوردن و سربلند شدن!
پرسپولیس سه فصل بعد از آن شب تلخ، طعم قهرمانی را چشید. اما هیچ کدام از آن تیمهای چغر و بدبدن برانکو، نتوانستند زیبایی و پرنغزی تیم لیگ پانزدهم را به تصویر بکشند. پرسپولیس هجومی لیگ پانزدهم، صدر و قعر جدول را یکی کرد، سنگینترین شکست یک دهه اخیر دربی را به آبی پوشان تحمیل کرد اما قهرمان نبود. برای قهرمان بودن دانستن فنون مبارزه کافی نیست. باید طعم میدان نبرد را چشید، ضربهها خورد و رنجها کشید. پرسپولیس بعدتر گرچه مثل سابقش انچنان زیبا بازی نمیکرد اما جنگیدن را یاد گرفته بود. چه بسا اگر آن شب تلخ اتفاق نمیافتاد پرونده قهرمانیهای پرسپولیس دوباره برای سالیان سال بسته میشد. اما در نهایت آن شب به نقطه عطفی تبدیل شد که در آشفته بازارهای مدیریتی، محرومیتها و کمبودها پرسپولیس را به قهرمان ماندن عادت دهد.
از 24 اردیبهشت 95، چهار سال میگذرد. حالا هواداران از آن شب، از آن اشکها، از نگاههای پر از حسرت برانکو به نیکی یاد میکنند. البته که آنها غصه خوردند، البته که آنها حسرت کشیدند، البته که آنها از شانس بدشان گلایه داشتند اما انتهایش این حق را به خود دادند که با صدای بلند فریاد بزنند: :« هر آنچه در توان داشتیم را انجام دادیم».