user content badge

برای علاقه مندان به شعر؛ غزلی از استاد بهار

۲۸۰ بازدیدچهارشنبه ۰۸ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۱
۰ دیدگاه
madrid story
madrid story

غم‌مخور جانا در این‌ عالم که عالم هیچ نیست‌

هستی‌ جز دمی‌ ناچیز و آن‌ دم‌ هیچ‌ نیست

 

گر به‌ واقع بنگری بینی که ملک لایزال

ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست

 

بر سر یک مشت خاک اندر فضای بی‌کنار

کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست

 

در میان اصل‌های عام جز اصل وجود

بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست

 

دفتر هستی وجود واحد بی‌انتها است

حشو این‌ دفتر اگر بیش‌ است‌ اگر کم‌ هیچ‌ نیست

 

در سراپای جهان گر بنگری بینی درست

کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست

 

چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام

زندگی چیزی‌ ز ناچیز است‌ و آن‌ هم‌ هیچ نیست

 

عمر،‌ در غم خوردن بیهوده ضایع شد «‌بهار»

شاد زی‌ باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست

 

#ملک_الشعرای_بهار

دسته بندی
برچسب ها
مطالب مرتبط
مشاهده همه
موردی یافت نشد!
tarafdariتمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به طرفداری است. شما می توانید از سایت طرفداری در صورت پذیرش مرام‌نامه استفاده نمایید.
همراه با طرفداری
سرویس ها
تیم های داخلی
تیم های خارجی
رقابت ها
سایر