زندگی یا قهرمانی!!؟

قسمت سه از چهار
ادامه پست قبلی
بلافاصله بعد از المپیا ۲۰۰۲ کارم به بیمارستان کشید
کلیههایم دوباره از کار افتاده بودند
یک بار دیگر به دردسر افتادم
چطور ممکن است که این اتفاق بیفتد؟ من که هیچ دارویی استفاده نکرده بودم. پس چطور ممکن است کلیهها دوباره از کار بیفتند؟!
پزشکان در پاسخ به این سوالات گفتند که کلیههای انسان تحت تاثیر عوامل دیگری به غیر از دارو نیز قرار میگیرد. تمام آن وعدههای غذایی سرشار از پروتئین باید جایی فیلتر شوند و چون من ناراحتی مادرزادی FSGS داشتم کلیههایم نمیتوانستند کارکرد عادی داشته باشند. دکترم خیلی سریع گفت: «دیگر نمیتوانی در مسابقه شرکت کنی
حتی به صورت بدون دوپینگ».
مواجه شدن با نارسایی کلیه و یک آینده نامعلوم باعث شد افکار پوچی مثل خودکشی به سرم بزند. عصبانی بودم
فلکس ویلر قدیمی داشت دوباره نجواهایی میکرد
چیزی در درونم وسوسه ام می کرد و می گفت: «وقتی در نهایت قرار است بمیری، چرا که به همان آدم قبلی برنمیگردی و به همه نشان نمیدهی که تا کجا میتوانی پیشرفت کنی؟ برو و منفجر کن!»
طبق معمول به بیزنس برگشته بودم. میخواستم که همه را در سال 2003 متعجب کنم و پس از آن دوباره دارو را کنار بگذارم و بازنشسته شوم. تصمیم گرفتم که اگر قرار است 10 سال از عمرم کم شود مهم نیست این کار را انجام میدهم تا بتوانم از خانوادهام حمایت کنم.
به رژیم غذایی برگشتم و مثل یک جوان تمریناتم را آغاز کردم. اما میدانستم دارم خودم را میکشم
از آینهها دوری میکردم چرا که نمیتوانستم در چشمهای خودم نگاه کنم
به آیرون من 2003 رفتم و در مسابقهای که سابقه 5 قهرمانی داشتم بعد از جی کاتلر و ملوین آنتونی به مقام سوم رسیدم. فکر میکردم میتوانم هر دوی آنها را شکست دهم اما نتوانستم آب کافی را دفع کنم و برایم عجیب بود که با مصرف آن همه دارو چرا این اتفاق رخ نداد.
شاید به نظر خیلیها فرم خوبی داشتم اما حس میکردم یک مرده متحرک هستم. یک هفته بعد از آن چند روز مانده بود به آرنولد کلاسیک که من دوباره کارم به بیمارستان کشید
ادامه در پست بعدی